داستان نویسی

داستان نویسی در زادگاهم جایگاهی نداشت و این مرا ناراحت میکرد

داستان نویسی در بردسیر را من پایه گذاری کردم

تنها کسانی قادر به ساختن مسیر جدید هستند که همزمان روحیه جنگجیدن، استقامت و استمرار را داشته باشند.
دکتر مرضیه قاسمی راد یکی از این بانوانی است که با تاسیس اولین انجمن داستانی در زادگاه خود، مسیر استقلال و جسارت دنبال کردن آرزوها را برای دختران همشهری اش هموارتر کرد.
او که در طی سالهای فعالیت ادبی خود  حایز رتبه های ملی و استانی شده است

از مسیر پر فراز ونشیبی که طی کرده تا بانوان زادگاهش با چالش های کمتری مواجه باشند میگوید


لطفا خودتان را معرفی کنید

مرضیه قاسمی راد هستم با تخلص “هستی”. دکتری علوم تربیتی از دانشگاه علامه طباطبایی و اصالتا بردسیری هستم.
چطور به داستان نویسی علاقه‌مند شدید؟
از زمان کودکی به نوشتن علاقه داشتم
و چون آموزشی ندیده نبودم،
از نوشتن خاطرات روزانه شروع کردم،
هرچه بزرگتر می‌شدم شور نوشتن در من شدت می‌یافت.
تفریح دوران کودکی من ، نوشتن صحبت های دوست خیالی و دیدن مناظر بکر کوه‌های اطراف بردسیر در پناه  درخت توت خانه بود.

چگونه وارد عرصه نویسندگی شدید؟
از کودکی به شعر علاقه خاصی داشتم در دوران راهنمایی کتاب‌های سهراب ،فروغ،احمد شاملو و داستان کوتاه را خوانده بودم و اولین شعرم را در 16 سالگی سرودم.
نیاز به خواندن و شنیدن شعر باعث شد به عضویت انجمن شعر خواجه شمس الدین محمد بردسیری درآیم
و تحت تاثیر محیط، بسیار پیشرفت کردم و با محافل ادبی کرمان نیز  آشنا شدم و
زمینه آشنایی من با شاعران و نویسندگانی کرمانی از همین محافل ادبی رقم خورد.


خوب به یاد دارم سال آخر دوره کارشناسی در کتابخانه شهید صدر بردسیر ناگهان احساس کردم باید بنویسم و اولین داستانم با نام “سبقت ممنوع”  همانجا نوشته شد.


بعدها همین داستان در فصلنامه “خوانش” به چاپ رسید.
و این اتفاق باعث شد انگیزه ام برای نوشتن چندین برابر شود.
شرکت در جلسات انجمن شعر خواجو، سه شنبه های داستان باعث شد مسیر جدی تری را برای ادبیات پیش بگیرم.


به عنوان یک بانو با چه چالش هایی روبرو بودید؟

به علت علاقه شدید به زادگاهم در93  انجمن ادبی مهر و ماه را در بردسیر ثبت کردم تا دوستدارانِ  داستان نویسی  مجبور به رفت و آمد به کرمان نباشند ،
اما به علت عدم وجود جایگاه قابل قبول برای هنر از سوی اکثر خانواده‌ها و عرف جامعه سنتی ایران در شهرستانی مانند بردسیر پذیرش این موضوع که خانم ها برای داستان نویسی انجمن  تشکیل دهند کار سختی بود. در شروع کار بسیار نسبت به من و انجمن جبهه‌گیری میشد و بسیاری آنرا بیهوده  میدانستند علت اصلی آن هم زن بودن من بود. اینکه من در نهایت باید وظایف زنانه خود را انجام دهم و کتاب و داستان نویسی سودی برای کسی ندارد.
حتی زمانیکه در مقطع دکتری پذیرفته شدم ادامه تحصیل آن هم در شهری مانند تهران را مناسب یک بانو نمیدانستند اما من نا امید نشدم و چون به درستی راهم ایمان داشتم، ادامه دادم.


در حال حاضر شرایط به چه صورت است؟
این تسلیم نشدن جواب داد
در حال حاضر حمایت موسسات و نهادهایی مثل موسسه طلوع مهر غبیرا، گالری پدربزرگ، اداره کتابخانه های بردسیر، اداره برق شهرستان بردسیر،  وجناب سرهنگ غضنفری فرمانده نیروی انتظامی بردسیر ،فرزندانشان و خودشان پایه اصلی جلسات انجمن هستند.


 امروز  هستی قاسمی به چنان اعتباری دست یافته است که
وقتی می خواهم رویدادی در بردسیر برگذار کنم  تمام دستگاه ها با کمال میل پذیرای آن هستند.
بسیاری از خانواده ها مانع تحصیل فرزندان دختر خود در دیگر شهرها نمیشوند چون
مشاهده کردند که  زنان تحصیلکرده در پیشرفت شهرشان تاثیرگذار هستند.
بواسطه حضورم در محافل ادبی در کرمان و تهران دوستان صاحب نام در این زمینه به بردسیر میایند و این برای شهر اتفاق خوبی است.
از همین انجمن استعدادهای نابی کشف شد که داستانهایشان در نشریات بردسیری منتشر شده
و حتی خانم حسینی از طریق انجمن مهروماه در جشنواره “آب” اصفهان با داستان “قنات” حایز رتبه  شدند.
آقای برهانی در حال چاپ رمان خودشان هستند.
در حال حاضر یکشنبه های ادبی در موسسه فرهنگی ادبی طلوع مهر غبیراء به طور مرتب در قالب(داستان، شعر، کتابخوانی) برگزار میشود.


نویسندگی برای شما چه دست آوری داشته است؟


بزرگترین دست آورد نویسندگی برای من کتابخوان کردن من بود، کتاب انسان را به خود شناسی و خلق این پرسش که رسالتم در این دنیا چیست؟ میرساند.


مسیر زندگی هر انسانی با پاسخ به این پرسش مشخص میشود.

فرض کنید شما امروز به عنوان وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی با بودجه نامحدود انتخاب می‌شوید اولین اقدام شما چه خواهد بود؟
برقراری عدالت آموزشی برای همه.
یعنی امکان دسترسی به کتاب و آموزش راحت را برای تمام کودکان سرزمینم فراهم میکنم.
هرجا کودکی در سن مدرسه وجود دارد باید فرهنگسرا یا حداقل کتابخانه هم وجود داشته باشد.
 اموزش و یادگیری باید به سمت محرومترین مناطق ایران برود،
این افراد گنجینه ای از استعداد هستند، فرهنگ و ادب از بوم  متولد میشود.
گوش این کودکان از ترانه‌های پدربزگ ها و داستان‌های مادربزرگهایشان پر است،
اگر آموزش داستان نویسی را ببیند این آثار معنوی به صورت مکتوب در خواهد آمد و بسیاری از داستان ‌های کهن و اشعار بومی حفظ خواهد شد.


به نظر شما چطور میشود نسل جدید را با کتاب  مخصوصا اثار ادبیات کهن ایران آشتی داد؟
فضای فکری هر نسل متفاوت است.
 در مرحله اول نمیتوان از نسلی که عادت به توییت کردن با کارکترهای محدود دارد
انتظار داشت منظومه های چندین جلدی را بخواند.
نسل امروز میخواهد با دنیا پیش برود
فیلمهایی که در دنیا پخش میشود را ببیند و موسیقی جهانی را گوش دهد.
ابتدا باید برای نسل امروز آثار متناسبت  با فضای ذهنی کودکان خلق کرد
تا  مخاطب را جذب کنیم بعد از جذب نوبت معرفی اثار فاخر و کهن ایرانی است.


سخن آخر
کتاب بخوانید، با خواندن کتاب به رسالت خود پی خواهید برد.
 آگاهتر خواهید شد. خداوند در وجود هر انسان یک رسالت قرار داده.
داستان خوانی به انسان جسارت دنبال کردن آرزویش را میدهد.



 
از همین نویسنده ...

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *