الهه رضازاده مربی و بازیکن اسبق تیم ملی کاراته:قهرمانان دلی کار می‌کند

الهه رضازاده مربی و بازیکن اسبق تیم ملی کاراته:قهرمانان دلی کار می‌کند

قهرمانان واقعی در ورزش، انسان‌های بی‌ادعایی هستند که خالصانه تجربیات خود را در اختیار دیگران قرار داده و خواهان ارتقا سطح رشته ورزشی خود هستند. این افراد با آنکه سال‌ها برای قهرمانی تلاش کرده‌اند عموما انسان‌های گمنامی هستند که شاید برای بسیاری از همشهریان خود نیز شناخته شده نباشند. این افراد می‌توانند الگوی بسیار خوبی برای نوجوانان باشند. زیرا یک انسان معمولی بوده‌اند که با تلاش و پشتکار به عالی‌ترین درجه از سطح حرفه‌ای بودن رسیده اند. از جمله این افراد سرکار خانم اله رضازاده هستند. ایشان به عنوان مدال آور‌ترین بانوی کاراته در استان؛ از مسیری در طول ۲۴ سال ورزش حرفه‌ای خود پیموده است، سخن گفته که شما را به خواندن آن دعوت می‌کنیم.

لطفا خودتان را برای خوانندگان ما معرفی کنید؟

الهه رضا زاده هستم. مدرک کارشناس تربیت بدنی و کارشناس ارشد فیزیولوژی ورزش را دارم. علاوه بر بازی برای تیم ملی سابقه‌ی مربیگری تیم ملی بزرگسالان ایران را دارم.

چطور وارد این ورزش شدید؟

از ۱۲ سالگی به ورزش کاراته روی آوردم. در آن زمان در شهرستان رفسنجان گزینه دیگری برای ورزش رزمی وجود نداشت به همراه یکی از دوستانم این ورزش را شروع کردیم. او خیلی زوداین ورزش را رها کرد اما من به دلیل اشتیاق و علاقه این ورزش را ادامه دادم.

اولین مدال خود را در چه سنی به دست آوردید؟

اولین مدالم را زمانیکه کمربند سبز داشتم، به دست آوردم. خوب به یاد دارم؛ مسابقات در شهرستان شهربابک برگزار شده بود و من مدال طلای کاتا و کمیته را به دست آوردم. اولین مدال بین المللی خود را نیز در ۱۸ سالگی و در اولین تجربه حضورم در تیم ملی؛ در مسابقات جام وحدت و دوستی به دست آوردم که مدال برنز تیمی بود. البته در مسابقات آسیایی جاکارتا، اردن و لیگ جهانی که در ترکیه برگزار شد نیز صاحب مدال شده ام. و بعد از کسب اولین مدال ملی خود پیشنهادات مربیگری را دریافت کردم.

یعنی از هجده سالگی مربی بودید؟

به صورت رسمی از سال ۹۰ مربیگری را در کنار ورزش قهرمانی خود شروع کردم اما همانطور که گفتم بعد از کسب مدال ملی؛ بواسطه ارتباطی که در سطح ملی داشتم، همیشه سعی داشتم تا به ورزش شهرستان‌ها کمک کنم. در زمان ما کسب اطلاعات فنی نسبت به الان سخت‌تر بود بنابراین تمام تلاش خود را برای تبادل تجربیات با دوستان و ورزشکاران شهرستان و اساتید ملی انجام می‌دادم. در حقیقت قبل از آنکه مدرک مربیگری داشته باشم تجربه مربیگری را داشتم. البته گاهی بواسطه مسابقات خودم در عرصه مربیگری کمرنگ‌تر ظاهر می‌شدم اما همواره در این نقش حضور داشتم.

در حال حاضر مشغول به چه کاری هستید؟

در مقطعی در دانشگاه تدریس می‌کردم اما الویت اول من ورزش قهرمانی بود، و بیشترین زمان را صرف آمادگی برای مسابقات می‌کردم.
در حال حاضر سرمربی تیم صنعت مس رفسنجان هستم که در سوپر لیگ صاحب مقام دوم هستیم در عین حال به تازگی کار با تیم آینده سازان مس را نیز پذیرفته ام.

به عنوان کسی که ۲۴ سال ورزش حرفه‌ای انجام داده است، آیا شرایط ورزش بهبود یافته یا خیر؟

در حال حاضر شرایط به مراتب از زمان ما بهتر شده است. خوب به خاطر دارم زمانیکه من ورزش کاراته را شروع کردم، حتی تاتامی در باشگاه وجود نداشت ما روی زمین تمرین می‌کردیم و بارها شاهد آسیب دیدن دوستانم به همین دلیل بودم. علاوه بر این، در آن زمان ما به عضویت تیم ملی در می‌آمدیم و تمرینات شروع می‌شد اما فدارسیون جهانی اجازه شرکت در مسابقات را بواسطه حجابمان به ما نمیداد و حاصل یکسال تمرین به هدر میرفت. به دلیل نبود اسپانسر حتی برای رفت و آمد با مشکل مواجه بودیم.
گرچه در بسیاری از موارد اوضاع بهبود یافته اما انچه در حال حاضر دغدغه اصلی ورزشکاران حرفه‌ای است؛ مسائل مربوط به حق الزحمه آنهاست. قراردادهای ورزشی درشان یک ورزشکار نیست. این مبالغ حتی هزینه لباس و مکمل‌های مورد نیاز ورزشکار را تامین نمی‌کند. قهرمانان دلی کار می‌کنند.

بزرگترین چالشی که خودتان با آن روبرو شده اید؛ چه بوده است؟

خیلی از آدم‌ها در در مقطعی از زندگی با انکه تلاش کرده‌اند نا امید میشوند و هدف خود را رها میکند، در حالی که همان مقطع می‌تواند سکو پرتاب شما باشد. سال ۸۹ برای اردوی تیم ملی از تهران به اصفهان میرفتم. پدرم بیمار بودند، میان راه به من خبر دادند که حال پدرم خوب نیست. مجبور شدم وسط راه از اتوبوس پیاده شوم و برگردم. یک شب سرد زمستانی بود که برف می‌بارید. زندگی واقعی بسیاری از ما شبیه فیلم‌های داستانی است.

وقتی به خانه رسیدم متوجه شدم پدر فوت شده است. اینکه لحظات آخر در کنار پدرم که بزرگترین حامی من بود، نبودم مرا بسیار آزار میداد. او از روزهای اول شروع ورزش مرا به باشگاه می‌برد و هر بار از مدال آوردن من احساس غرور می‌کرد. بعد از یک هفته به تمرینات برگشتم، آنچه به من توان و نیرو میداد، پدرم بود. بخاطر او محکمتر از قبل به ورزش برگشتم چون دوست داشتم با تقدیم مدال به روح پدرم، از او تشکر کنم.

خانم رضا زاده چطور به رشته کراس فیت روی آوردید؟

سال ۹۴ که اخرین مدال ملی را به دست آوردم، از نظر روحی دوست داشتم که ورزش حرفه‌ای را رها کنم، بنابراین تصمیم گرفتم بیشتر در خانواده باشم و کمی زندگی کنم اما بعد از مدتی خلاای در خود احساس کردم این خلاء با ورزش پر می‌شد و چیزی در درون من می‌خواست ورزش حرفه‌ای انجام دهم. بنابراین ورزش کراس فیت را آغاز کردم. اعتراف می‌کنم اشتباه کردم که از ورزش حرفه‌ای خداحافظی کردم.

اگر به گذشته بازگردید آیا همین مسیر را انتخاب می‌کنید؟

قطعا بله. اگر کاراته را شروع نکنم یک ورزش رزمی مثل بوکس یا تکواندو را انتخاب می‌کنم. چون در وجود من یک حس جنگجویی وجود دارد که از آن لذت می‌برم ده بار دیگر هم متولد شوم باز من یک جنگجو هستم.

سخن آخر

هیچ وقت ناامید نشوید. آن زمان که احساس ناامیدی کردید و گمان کردید در تاریکترین نقطه زندگی هستید، بجنگید و تلاش کنید. مطمئن باشید که موفق خواهید شد. به عنوان یک مربی می‌گویم؛ کسی که استعداد دارد قطعا نمی‌تواند موفق باشد اما کسی که پشتکار دارد قطعا روزی به نتیجه دلخواه خود خواهد رسید.

از همین نویسنده ...

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *