آزادی من و آزادی دیگری

امروزه در جامعه با عدم انسجام در رفتارهای اجتماعی مواجهیم و به لحاظ روانی نمی توان رضایتمندی را در افراد دید. گویی بین افراد جامعه دیواری وجود دارد که صدایشان به هم نمی رسد. همدیگر را درک نمی کنند و بیشتر اوقات از هم شا کی اند. عابر پیاده از رانند و راننده از راننده کناری خود و…
در نهاد خانواده هم همین مسئله ا گرچه کم تر؛ اما دیده می شود. مسئله آزادی و رعایت حقوق دیگران یکی از اساسی ترین اصول در روابط اجتماعی است. بدون شک هر کدام از ما می توانیم بسیاری رفتارها را انجام دهیم، زیرا آزادیم.
اما حقوق دیگر افراد است که مرز آزادی را در رفتار ما مشخص می کند. حقوق افراد صرفا مادی نیست؛ بلکه معنوی هم هست. مثلا حق لذت بردن از زندگی یکی از این حقوق معنوی است.
گاهی ما به خاطر نیازهای فردی، روح اجتماع را بیمار می کنیم. مثلاً دوستی بین دو جنس مخالف امروزه یکی از معضلاتی است که آرام آرام در حال عادی شدن است. ا گر به همصحبتی با برخی خانم ها بپردازیم یا از یک مشاور بپرسیم می بینیم که کم نیستند دخترانی که به بهانه های مختلف وارد یک رابطه دوستی شده اند و از آنها سوءاستفاده جنسی یا روحی و عاطفی شده است. این یکی از حقوقی است که پایمال شده و برای مدت زمان طولانی به روحیه یک دختر آسیب می زند و او را از لذت های زندگی محروم می کند. همین امر باعث از بین رفتن اعتماد و جایگزین شدن بد بینی بین دو جنس مخالف در جامعه شده و خود مقدمه ای برای بسیاری از آسیب هاست.
در عین حال این خود بستری است برای از بین رفتن معنویت در جامعه. چون ما هر چه به نیازهای مادی نزدیک می شویم، این نیاز تبدیل به بخشی از شخصیت ما می شود. به عبارتی انسان به هر آنچه فکر می کند همان هویت او را شکل می دهد. بنابراین نیازهایمان را ا گر با توجه به قواعد منطقی و اجتماعی پاسخ ندهیم و پا روی قواعد بگذاریم آرام آرام فضای فرهنگی تغییر می کند. زیرا افراد به چیزی می اندیشند که به آن احساس تعلق می کنند و شکل گیری شخصیتشان در گرو آن است.
روح جامعه هم همین طور است. یک فرد ا گر در کنار آزادی که برای خود قائل است حقوق مادی و معنوی دیگران را محترم بشمارد روحش آرام است و در غیر این صورت نمی تواند تعادلی در لذت های زندگی داشته باشد. روح جامعه نیز در گرو تعادل بین آزادی های فردی و اجتماعی است.
آنچه امروزه ما را بیش از هر چیز نگران می کند عدم آ گاهی از این گونه آزادی ها و عواقب آن است.
اولین باری است که روح جامعه را به این معنا استفاده می کنم و معتقدم که یکی از جنبه های آزادی این است که در یک رفتار بیشترین منفعت را برای خود  بخواهیم. مشروط بر اینکه هیچ حقی از دیگران ضایع نکنیم که این خود نیازمند آ گاهی از قواعد مختلف زندگی اجتماعی است و این یعنی نسبت آزادی و اخاق در اجتماع.

از همین نویسنده ...

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *