کوه نوردی یعنی به چالش کشیدن خود
مهشاد عسکری
نیمی از تنوع زیستی دنیا در کوهها جای گرفته است. کوهستان ها فراهم کننده غذا، دارو و تنظیم کننده کیفیت اقلیم، آب، خاک، هوا برای بشر هستند.
به همین مناسبت با یک زوج جوان کوهنورد، گفتگویی انجام داده ایم. این زوج به دلیل علاقه شدید خود به کوهستان، زندگی مشترک خود را در کوهستان آغاز کرده اند.
_لطفا خودتان را معرفی کنید
آیدا بیرمینیا هستم فارغ التحصیل دانشگاه هنر؛ عاشق طبیعت، کوه و البته هنر و در حال حاضر دریک شرکت خصوصی مشغول به کار هستم.
احمدرضا جعفری هستم متولد سال 73 و در حال حاضر در یک کارگاه کوچک تولیدی ظروف مسی دارم.
تعریف شما از کوهستان و کوهنوردی چیست؟
بیرمینیا: کوهنوردی یعنی به چالش کشیدن خودت و تلاش برای پشت سرگذاشتن چالشهای خطرناک. البته این کار نیازمند داشتن ذهنی قوی است. به نظرم کوهنورد واقعی کسی است که برای به چالش کشیدن خودش ریسکهای فراوانی را میپذیرد.
جعفری: کوه برای من بیشتر شبیه یک مدرسه است. مدرسه ای که همه چیز حتی تنفس و نحوه قدم برداشتن اصولی را به شما آموزش میدهد.
_ چرا کوهنوردی را به عنوان ورزش انتخاب کردید؟
بیرمینیا: کوهنوردی به من کمک میکند تا ذهنم را آزاد کنم و به قول معروف از ماتریکس زندگی روزمره خارج شوم. با کوهنوردی احساس زنده بودن می کنم.
جعفری: چون کوهنوردی سبک زندگی افراد را تغییر میدهد. تجربیات منحصربه فردی در کوه به دست میآورید که در جای دیگر نمیتوانید آنها را کسب کنید. در واقع کوهنوردی یه ورزش نیست بلکه یک ماجراجویی هست که در آن فرد و توانایی هایش به چالش کشیده می شود و هر فردی می تواند خودش را محک بزند.
_چطور وارد این ورزش شدید؟
بیرمینیا:به دلیل علاقه پدرم به کوهنوردی؛ من نیز به این ورزش علاقه مند شدم. اولین بار ۶ یا ۷ سال داشتم که با پدرم تا دامنه کوه چهلتن رفتم. اولین بار بود فضای کوه را میدیدم. با دیدن سنگها و صخرهها و مشاهده ابهت و عظمت کوه احساس کردم با تمام وجودم به کوه علاقه مند هستم.
سالهای زیادی کوهرو بودم و در برنامه باشگاهها برای صعود قله های مختلف شرکت میکردم. در برنامه های طبیعتگردی حضور داشتم تا اینکه ۳سال پیش تصمیم گرفتم بصورت حرفه ای تر این ورزش را دنبال کنم. به دنبال یک مربی خوب برای سنگنوردی بودم که احمدرضا توسط دوستان کوهنوردم به من معرفی شد.کوهنوردی، سنگنوردی حرفه ای و دره رفتنم را با وجود احمدرضا شروع کردم.
جعفری: قبل از سال 93 تکواندو را به صورت حرفه ای دنبال میکردم و چند مدال طلا نقره و برنز داشتم. اما اینکه برای پیروزی در مسابقات باید مبارزه تن به تن داشته باشم و به حریف ضربه بزنم، برایم سخت بود.
یک روز به دعوت یکی از دوستانم به کوه هزار رفتم.
سکوت، هوای پاک، و ابهت کوه من را شیفته خود کرد. از طرفی با دیدن آن صمیمییت بین اعضا، متوجه شدم من برای این رشته ساخته شدم. اسفند سال ۹۳ یه تصادف شدید داشتم که موجب آسیب جدی به مچ پام شد بعد از آن تکواندو را رها کردم و به طور جدی کوهنوردی را شروع کردم.
_چند سال است که به صورت حرفه ای این ورزش را دنبال میکنید؟
بیرمینیا: بصورت حرفه ای تقریبا ۳ سال است که کوهنوردی میکنم. قبل ازآن سالهای زیادی کوه میرفتم اما خودم را کوهنورد نمیدانستم. بلکه آن زمان فقط یک کوهرو بودم.
جعفری: از سال ۹۳ به صورت تفریحی شروع کردم بعد یک تصادف که آخر سال ۹۳ داشتم سال ۹۴ به صورت حرفه ای وارد رشته کوهنوردی شدم.
_به جز کوهنوردی به چه فعالیت دیگری علاقه دارید؟
بیرمینیا: در حال حاضر با توجه به اینکه شاغل هستم، زمان زیادی ندارم که به تمام علایقم برسم. اولویت اولم را سنگنوردی و کوهنوردی قرار داده ام.
هرچند زمان کمی برایم باقی میماند اما عاشق نقاشی و تصویر سازی هستم که سالهاست هم چنان دنبالش میکنم.
جعفری: معمولا دوست دارم ماجراجویی کنم حتی اگه کوهنوردی هم نکنم باید سفر ماجراجویانه داشته باشم و به صورت تفریحی دره نوردی میکنم.
_پس اوقات فراغ خود را چطور سپری میکنید؟
بیرمینیا: ما تمام اوقات فراغتمان در حال تمرین سنگنوردی و آموزش هستیم و ازینکار لذت میبریم.
جعفری: کوه و مسائل مربوط به آن چنان در زندگی مان آمیخته شده است که حتی اوقات فراغت هم درگیر تمرین، آموزش و یادگیری هستیم بیشتر مواقع تمرین سنگنوردی میکنیم.
کدام کوه ها را با هم صعود کرده اید؟
ما قلل بالای چهار هزار متری استان کرمان و یه سری قلل سه هزار متری رو باهم صعود کردیم. چند مسیر سنگنوردی در منطقه سنگنوردی کوه شیوشگان (مسجد صاحب الزمان) با هم گشایش کردیم.
قله علم کوه رو از مسیر گرده آلمان ها صعود کردیم.
یک سری مسیر های سنگنوردی رو باهم صعود کردیم در مناطق مختلف ایران مثل اردکان یزد، پلخواب جاده چالوس و گراش خان سیستان و بلوچستان را نیز تجربه صعود مشترک داریم.
به عنوان زنگ تفریح هم درهنوردی میکنیم.
کدام کوه است که دوست دارید با هم صعود کنید؟
بیرمینیا: وقتی روی قله هستم و از زمین و زندگی ماشینی انسانها دورم، سرشار از آرامش میشوم. دوست دارم این احساس را در تمام کوهها و دیوارها را با هم تجربه کنیم. من هنوز از احمدرضا یاد میگیرم و سعی میکنم به بهترین ورژن خودم تبدیل بشم. از تجربه های جدید کنار او استقبال میکنم.
جعفری: ما دوست داریم کار های خیلی بزرگی باهمانجام بدیم. قلل مرتفع و صعود از دیواره های مختلف کشور و حتی خارج از کشور را در برنامه های خود قرار داده ایم؛
اما الویت اولمان داخل کشور و دیواره های علمکوه، بیستون و … هست.
آقای جعفری چطور ایده خواستگاری در کوهستان به ذهنتون رسید؟
دوست داشتم خاستگاری را خاص و در عین حال به صورت قافلگیرانه ای انجام دهم . فکر کردم که تنها جایی که این قابلیت داشته باشه فقط هنگام دره نوردی هست. البته دوستانم در انجام این کار کمک شایانی به من کردند.
وفیلم برداری از این اتفاق را به عهده گرفتند. هرچند ریسک بالای داشت. حتی از روی فیلم هایی که با موبایل گرفته شده بود یک کلیپ هم ساختند.
خانم بیرمینیا واقعا غافل شدید؟! آن لحظه چه احساسی داشتید؟
احمدرضا همیشه یک مربی و همنورد عالی بود. همیشه جزو حامی ترین و امن ترین افراد زندگی من محسوب می شد. واقعا غافلگیر شدم چون اصلا فکر نمیکردم که اینکار را انجام بده. اون لحظه احساس میکردم وسط یک رویا هستم.
سخن آخر
بیرمینیا: از مربی و همنورد خاصم؛ احمدرضا تشکر میکنم که همیشه همراه و مشوق من هست و باعث رشد و پیشرفت من شده.
به همسنان خودم هم میگویم اگر بدانید از زندگی چه میخواهید راهش را هم پیدا میکنید.
جعفری: در آخر از تمام دوستانی که باعث پیشرفت من شدند تشکر میکنم. به تمام افرادی که میخواهند وارد این رشته شوند تاکید می کنم که حتما راجع به مربی ها تحقیق کنید و حتما در دوره های آموزشی شرکت کنید. در محیط کوهستان اولین اشتباه ممکن است آخرین اشتباه شما شود.