کار آفرینی به روایت زنان

سهم زنان از پست های مدیریتی است

سالهاست که زنان از سهم خواهی در سیاست و اقتصاد سخن میگویند و مسئله حضور پررنگتر زنان در پست های مدیریتی و سیاسی هموراه جزو یکی از محورهای اساسی وعده های انتخابی رجل سیاسی در هر انتخاباتی بوده است. وعده هایی که اکثرا فراموش میشوند و هرگز رنگ تحقق به خود نمی‌گیرند.
طبق آخرین آمار که درشهریور امسال منتشر شده است از بین 28 شهر مرکز استان اسم هیچ شهردار زن دیده نمیشود.سهم زنان از شهرداربودن،محدود به شهرستان‌های کوچک آن هم به ندرت و انگشت شمار است.

هرچند امار از افزایش اشتغال زنان دردستگاه های دولتی خبر اما سهم زنان از پست های مدیریتی ناچیز است.
یکی از شاخص های توسعه اقتصادی،اجتماعی وفرهنگی در هر کشوری مشارکت زنان در پیشبرد امور گوناگون است اما به نظر میرسد این موضوع برای کشورمان هنوز حل نشده باقی مانده است. شاهد این موضوع  عدم رشد تصاحب پست‌های مدیریتی، علی‌رغم رشد چشم‌‌‌‌‌‌گیر تحصیلات عالی و افزایش آمار اشتغال در بانوان است.
آنچه مسلم است  پاره ای از عوامل اجتماعی و جامعه شناختی مانع از حضور زنان در پست های سطح بالا مدیریتی شده است.یکی از قوتیترین این عوامل نگاه مرد سالارانه حاکم بر جامعه اسلامی ایرانی است.
گرچه در تاریخ تمدن اسلامی زنان به مدارج عالی دست یافته اند و در ایران باستان هم دریاسالار زن وجود داشته اما آنچه امروز شاهد آن هستیم،حضور مردان سلطه طلبی است که از حضور زنان در پست های مدیریتی میترسند و آنرا زنگ خطری برای موقعیت خود میدانند.
چندین نظریه در رابطه با اشتغال زن ومرد در علم جامعه شناسی ارائه شده است.
یکی از این نظریه های ،نظریه تفکیک بازار کار است. در این نظریه عنوان شده است:کارفرمایان برای گزینش نیروی کار خود علاوه بر مهارت وتوایی عوامل دیگری همچون دوام و استمرار در انجام کار را مدنظر میگیرند و از آنجا که اجازه کار زنان در قانون به همسر او سپرده شده است و از سوی دیگر عدم اشتغال در هنگام بارداری باعث شده تا سعی شود زنان به کارهایی مشغول شوند تا در صورت بروز هرگونه مسئله ای که باعث عدم حضور زنان در محل کار شود،مجموعه با کمترین مشکلی به کار خود ادامه دهد،لذا از به کارگرفتن زنان در پست های مهم امتناع میشود.
از طرفی اکثر افراد جامعه معترفندکه زنان نسبت به مردان قانون‌مندتر هستند (آمار نیز آنرا تایید کرده است) این امر خود باعث شده تا مردان ترجیح دهند که مدیران مرد داشته باشند.از سوی دیگر  مردان سالیان طولانی سکان دار عرصه ها مدیریتی بوده اند و این امرباعث به وجود آمدن  نگاه مردسالارانه بر جو مدیریتی کشور شده است.تا جایی که اصطلاح «مدیریت زنانه» در بسیاری از اداراتی که ضعف مدیریتی دارند بکار برده می شود.
«مدیریت زنانه» کنایه از مدیریت احساسی و فاقد صلابت لازم است.
 خانم دکتر شهیندخت مولاوردی معاون سابق رئیس جمهور در امور زنان و خانواده ضمن بیان تاثیر عوامل محیطی در انتصاب مدیران زن، میگوید:«زنان در رقابت با همتایان مرد خود، در پذیرش و واگذاری نقش های مدیریتی، یا مورد تشویق قرار نمی گیرند و یا خود استقبال نمی کنند.»که هر دو مورد، ریشه فرهنگی دارد.
حتی زمانی که زنان به مشاغل مدیریتی ارتقا می یابند، با موانع متعددی برای پیشرفت آتی خود مواجه می باشند به طوری که خانم  دکتر ناهید خداکرمی، رئیس کمیته سلامت دوره پنجم شورای اسلامی شهر تهران در تبدیل شدن تبعیض علیه زنان به فرهنگ سازمانی بیان می کنند:« اعضای مرد شورا  گلایه ای با این مضمون مطرح کردند که چطور یک زن به عنوان شهردار منطقه انتخاب شده است؟مگر ما از یک زن کمتر هستیم؟اصولا مدیران مرد تصوری از این که ممکن است یک زن توانمند تر از همکار مرد باشد ندارند».

مدیران زن علاوه بر این که باید بر مشکلات معمول حوزه مدیریتی خود فایق آیند باید برای برداشتن موانع فرهنگی مدیریت زنان تلاش نمایند و خود را در این زمینه اثبات کنند. گرچه معصومه ابتکار در مراسم اختتامیه چهارمین جشنواره زن و علم – جایزه مریم میرزاخانی – در تیرماه 1400 اضهار داشت که «در دولت دوازدهم با توسعه پایدار و سیاستگذاری های مناسب، برنامه های آموزشی و توان افزایی زنان مدیر، زمینه شکوفایی زنان در عرصه های مدیریتی و علمی و سیاسی فراهم شد به طوری که تعداد مدیران زن از حدود پنج درصد در سال ۹۲، امروز به بیش از ۲۵ درصد رسیده است و امروز دیگر مشکلی از نظر انتصاب مدیران زن در عالی‌ترین جایگاه ها در حد وزیر نخواهیم داشت همچنین در سطوح مختلف استاندار و رئیس دانشگاه چرا که به اندازه کافی زنان مدیر تربیت و آموزش دیده اند» اما آنچه اکنون شاهدآن هستیم سهم ناچیز زنان از پست های مدیریتی و تلاش و مبارزه با ساختارهای غلط جا افتاده در جامعه در باره نقش های جدید است که سال ها حق زنان بوده و از آنها غصب شده است و  این هدف تحقق نمیابد مگر با تلاش روز افزون برای  شکستن “سقف‌های شیشه ای” که در ادارات برای زنان تعبییه شده است.
یعنی عواملی که زنان در سازمانها با آن روبرو می‌شوند واز پیشرفت آنان در محیط های کاری جلوگیری میشود.این سقف ها در واقع همان تسط دیرینه مردان بر ساختار سازمانی است.
زنان دارای توانایی‌های شگرفی در زمینه مدیریتی هستند اما متاسفانه هنوز به جایگاهی که مستحق ان هستند دست نیافته اند.


مطالب مشابه

از همین نویسنده ...

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *