زهرا موسیپور،مدیر کل اسبق دفتر امور اجتماعی و فرهنگی استانداری کرمان :
مردم قدردان خدمتاند
زهرا موسیپور نامی آشنا برای مردم استان کرمان است. ایشان که اهل شهرستان بردسیر هستند، نمونه موفق یک مدیر کارآمد است که پلههای ترقی را یکی پس از دیگری پیموده است. او در سال 68 به طور رسمی و به عنوان معلم ابتدایی در آموزش و پرورش استخدام و در سال 99 با عنوان مدیرکل دفتر امور اجتماعی و فرهنگی استانداری کرمان بازنشسته شد. اما آنچه در این 31 سال بر وی گذشته کوله باری از تجربیات مدیریتی و اجرایی است که در این گفتگو به بخشی از آن میپردازیم.
چه عناوینی شغلی در کارنامه خود دارید؟
از سال 66 به عنوان معلم حق التدریس وارد خانواده آموزش و پرورش شدم و همزمان که تحصیلاتم را ادامه میدادم، تجربه کار در سمتهای معاون مدرسه راهنمایی، مدیر دبیرستان، معاونت پرورشی، سرپرست اداره و در نهایت رئیس اداره آموزشوپرورش شهرستان بردسیر را نیز کسب کردم و در نهایت به عنوان معلم کارو دانش از خانواده بزرگ آموزش و پرورش جدا شدم و در دورهای به عنوان گزینهی فرمانداری شهرستان بردسیر نیز برای مصاحبه به وزارت کشور رفتم اما در نهایت به عنوان معاون فرماندار برگزیده شدم و بعد از مدتی به عنوان مدیر کل امور اجتماعی و فرهنگی استانداری کرمان مشغول بکار شدم و در نهایت با همین عنوان بازنشسته شدم. البته در این میان تجربیاتی همچون دبیر اجرایی بخش بردسیرشناسی سمینار کرمان شناسی و عضویت در شورای شهر را نیز دارم.
یک معلم چطور توانست به ریاست اداره آموزش و پرورش دست یابد؟
من یک دختر معمولی از یک شهرستان کوچک در استان کرمان بودم که به لطف خدا و با تکیه بر دانش خود و با باور به این اعتقاد که خداوند به هرکسی در هر جایگاهی فرصت خدمت میدهد؛ در هر جایگاهی که بودم تمام تلاش خودم را بهکار بستم تا مسئولیتم را به بهترین شکل انجام دهم. به نظرم رسالت هر انسانی انجام مسئولیت های خود به بهترین شکل ممکن است.تنها در این صورت خداوند فرصتهای بیشتری را برای خدمت در اختیار او قرار میدهد.
لطفا کمی بیشتر برای خوانندگان توضیح دهید.
من همزمان با کار به تحصیل مشغول بودم و علمی که میآموختم را بهکار میبستم. زمانیکه معلم مناطق محروم بودم به کمک اهالی روستا، مدرسه نیمه ساز محل خدمتم را تکمیل کردم این کار تاثیر بسزایی در بالا بردن سطح سواد آموزی منطقه داشت. در زمان مدیریت با کار جهادی و طی سه روز دبیرستان پروین اعتصامی بردسیر به طور کامل بازسازی شد. ضمن آنکه دانشآموزان این مدرسه رتبه های خوبی در کنکور سراسری کسب میکردند هم زمان پیگیر مسائل مربوط به پرورش دانشآموزان نیز بودم برای مثال در دبیرستان اجرای تیاتر داشتیم.
در زمان معاونت پرورشی اداره نیز معتقد بودم هر دانش آموز استعداد منحصربفرد خود را دارد و نباید تمام اعتبارات در یک بخش صرف شود. یک مدیر باید فرصتی را برای تمام افراد فراهم کند تا هر فرد در زمینهی استعدادش خود را بروز دهد. برگزاری مسابقات علاوه بر اینکه در دانش آموزان ایجاد انگیزه میکرد؛ چون تمام هدایایی که در مسابقات اهدا میشد، از فروشگاههای سطح شهر بردسیر خریداری میشد باعث رونق اقتصادی در شهر شده بود.
در زمان ریاست اداره نیز با این اعتقاد که در مدیریتها؛ باید مردم بزرگ باشند و مدیر کوچک کار خود را ادامه دادم.گاهی از زمان ورود به اداره تا زمانیکه به اتاق کارم میرسیدم ساعتها طول میکشید زیرا ارباب رجوع را در حیاط میدیدم و همانجا کارم شروع میشد و در عین حال به بخش های مختلف سرکشی میکردم تا از روند پیشرفت کارهای محول شده به هر بخش اطلاع پیدا کنم.
چطور از ریاست اداره به معلمی در کارودانش رسیدید؟
خداوند همیشه در حال آزمایش بندگان است و هر رخدادی در زندگی یک آزمون الهی است. در سال 84 با تغییر ریاست جمهوری و به دنبال آن تغییر وزیر ، تمامی مدیران تغییر کردند. من نیز از این قاعده مستثنی نبودم. هشت سال معلم کارو دانش بودم بدون هشت دقیقه تاخیر در کار. برای من که تا دیروز رئیس اداره بودم و امروز معلم شده بودم رعایت قوانین از اهمیت بیشتری برخوردار بود. مدیر یا معلم بودن تفاوتی نداشت باید مسئولیتم را به بهترین شکل ممکن انجام میدادم.
در صحبتهایتان اشاره کردید که در انتخابات شورای شهر همیشه آراء بالایی به دست میآوردید دلیل آنرا چطور ارزیابی میکنید؟
من در دوره اول شورا هم انتخاب شده بودم اما در دوره دوم به دلیل مدیر دولتی بودن اجازه ثبت نام در انتخابات را نداشتم. یک سال از تودیع من گذشته بود که مصادف شد با دوره سوم شورای شهر و من رای دوم را بدست آوردم .اصلا اعتقادی به نصب پوستر به دیوار شهر نداشتم بلکه معتقد بودم ستاد انتخاباتی من قلب مردم است. پیامهایی که از مردم برای تبریک دریافت میکردم با شعر ” خرم آن نغمه که مردم بسپارند به یاد” شروع میشد.(در این لحظه خانم موسی پور کمی منقلب شد و مصاحبه برای لحظاتی متوقف شد) واقعا موفقیت خودم را مدیون مردم میدانم و با دیدن این جمله در پیامها با خودم گفتم این مردم چقدر بزرگ هستند، من بدون مردم هیچم و اگر به مردم کمک کنی و مردمی کار کنی بزرگ میشوی. من صادقانه کار کردم، قول واهی به مردم ندادم، همیشه در کنار مردم بودم.دوره سوم نزدیک عید به یک محله رفتیم و با مردم محله را تمیز کردیم و از آن پس فعالیتهای محله محور، در محله انجام میشد. مردم محله که خود شاهد کاشت نهال و زیبا شدن فضای زندگی خود بودند در حفظ و نگهداری از آن بیشتر کوشش میکردند. من معتقد بودم صحبت به تنهایی کافی نیست بلکه باید عمل کرد زمانیکه مردم محله و به طور خاص کوکان محله شاهد اقدامات انجام شده برای محله شان باشند؛ در حفظ آن کوشاتر خواهند بود از طرفی این فرهنگ برای کودکان نهادینه میشود. در محله پارک ساختیم و از اعضای محله دعوت شد به نیت خودشان یا فرزندانشان درخت بکارند در این حالت دیگر امکان ندارد وقتی خانواده برای گردش به این پارک میآید به آن صدمه بزند.
چطور به عنوان یک خانم، موفق به کسب عنوان معاونت فرمانداری شدید؟
از طریق آقای رزمحسینی استاندار وقت به من اطلاع داده شد که به عنوان گزینه فرمانداری به وزارت کشور معرفی شده ام.روند مصاحبه به خوبی پیش رفت و حتی به من عنوان شد که کادر اداری خود را تعیین کنم اما در نهایت شخص دیگری به سمت فرمانداری منصوب شد و بعدها مشخص شد برای انتخاب فرماندار زن، وزارت کشور تحت فشار بوده و در مرحله آخر آقای رحمانی فضلی از امضا حکم فرمانداری من منصرف شده است. زیرا تمام نیروهای نظامی، انتظامی و نیروی روحانی باید زیر نظر فرمانداری فعالیت کنند و فشارها مانع انتخاب فرماندار زن شده است اما من به عنوان معاون فرماندار تعیین شدم و اختیارات گستره ای برای خدمت داشتم.
یعنی جنسیت تان مانع پیشرفت شما شده است؟
من در بردسیر اولین خانمی بودم که عضو شورای شهر شد، اولین خانمی که معاونت اداره به او محول شده بود و اولین خانمی بودم که به ریاست اداره آموزش و پرورش رسیدم و از نظر تجربه کاری و تحصیلات گزینه مناسبی برای فرمانداری بودم چنانچه در زمان معاونت فرمانداری نیز اختیارات تام داشتم اما متاسفانه در جامعه ای زندگی میکنیم که یک سقف شیشهای برای زنان در بخشهای مدیریتی قائل میشوند. امیدوارم جامعه به جایی برسد که انسانها به واسطه زن بودن جایگاه پایین تری بدست نیاورند. من با اطمینان میگویم اگر مرد بودم قطعا جایگاه های بالاتری به دست میآوردم این صحبت را با اطمینان میگویم نه با اغماض.
از چه سالی وارد استانداری شدید و چه اقداماتی در این مجموعه زیر نظر شما به عنوان مدیرکل امور اجتماعی و فرهنگی استانداری صورت گرفت؟
از سال 93 الی 99 به عنوان مدیرکل امور اجتماعی و فرهنگی استانداری مشغول به کار بودم. و از تمام اقدامات انجام شده در آن زمان دفاع میکنم. کارهای زیادی در این زمان صورت گرفت. اولین قدم ارتقا شأن دفتر اجتماعی در مجموعه استانداری بود. دفاتر سیاسی، عمرانی و امنیتی تا قبل از حضور من؛ جایگاه بالاتری داشتند اما به اعتقاد من مسائل فرهنگی و اجتماعی اگر به درستی حل نشوند به مشکلات امنیتی و سیاسی تبدیل میشوند. بسیاری از طرح هایی که در حال حاضر در استان کرمان فعال است از جمله طرح رتبهبندی نانوایان که در سطح استان اجرا میشود و یا در سطح کشوری طرح نجات و تاسیس دفاتر تسهیلگری از کرمان و به پیشنهاد بنده عملیاتی شد.
دوران بازنشستگی خود را چطور میگذرانید؟
من باز نشسته نیستم من بیست هزار دانش آموز داشته ام که در آنها جاری و ساری هستم. در ضمن در حال حاضر عضو هیئت مدیره هلال احمر هستم و در کنار آن در موسسه مردم نهاد “کمک” که به کودکان سرطانی خدمت رسانی میکند، انجمن آلزایمر و انجمن نابینایان مشغول هستم.
به عنوان سخن پایانی و به عنوان یک بانوی مجرد، تجرد را یک بحران میدانید یا یک فرصت؟
این مسئله همیشه یک انتخاب است تجرد یا تاهل و یا اینکه تصمیم بگیرید جدا شوید همگی انتخاب است، بستگی به شرایط دارد و جامعه باید به این انتخاب احترام بگذارد من اجبار را در این حوزه بحرانی میدانم زیرا با دختران کم سن و سال مطلقه در جامعه روبرو هستیم که خطر بالقوه و بالفعل در جامعه محسوب میشوند. من اینقدر کارهای مهمتری داشتم که ازدواج همیشه در حاشیه میرفت و این به معنای مخالفت با ازدواج نیست.
این امر دقیقا مصداق هزینه فرصت از دست رفته است. یعنی یک فرد ترجیح میدهد خانواده خود را داشته باشد و یک شخص خود را مسئول زندگی بیست هزار دانش آموز میداند. هرجا هستید مثل ستاره بدرخشید اگر مادر هستید مادر خوبی باشید که بچههای خوب تربیت میکند اگر کارمند هستید کارتان را به بهترین شکل انجام دهید.