زنان باعرضه یا زنان توانمند

مفهوم توانمندسازی از دیدگاه زنان کرمانی

در سال 83 بخشی از پژوهش‌های مرتبط با طرح ومس،
در چند شهر ایران از جمله تهران، تبریز و کرمان پیاده شد.

این گزارش حاصل 48 مصاحبه‌ای است که با زنان کرمانی،
در خصوص ویژگی‌های خودشان، همسر و الگوهای ازدواج و زناشویی در فامیل، از آن‌ها پرسیده می‌شده است.
سوال محوری که این گزارش «به نظر شما زن توانمند چگونه زنی است؟»
در پی آن بود که مفهوم توانمندی را در ذهن زنان کرمانی شناسایی کند.

واژۀ توانمندی، ترکیبی است از کلمۀ توان  با پسوند «مند».
این ترکیب واژه را تا حدی از استفادۀ روزمره خارج کرده و پرسش جدی‌تری را دربارۀ ویژگی‌های شخصیتی و موقعیت زنان در میان می‌نهد.
پاسخ‌ها نشان می‌دهد که بیش‌تر زنان مصاحبه‌شده،
این واژه را با اشاره به ویژگی‌های کسب‌شده و رفتارهای انتخاب‌شده توسط زنان تعریف کرده‌اند، نه وضع معمول یا موجود زنان.
در عین حال هیچ‌یک آن‌ را به مثابۀ خصوصیات موروثی (نظیر ثروت، زیبایی، منزلت فامیلی و …) ندانسته
و کم‌تر به موقعیت‌های ساختاری اجتماعی (نظیر موقعیت طبقاتی، درآمد و موقعیت سیاسی و …) تعبیر کرده‌اند.

 

تعاریف سه‌گانۀ زنان کرمان

در زیر به بررسی تعاریفی که زنان متأهل کرمانی از مفهوم توانمندی زنان در طول 48 مصاحبه ارائه کرده‌اند، می‌پردازیم.
این مصاحبه‌ها با گروه‌های مختلف سنی و اجتماعی انجام شده و شامل مصاحبه با 28 زن شاغل و 20 زن خانه‌دار است
که 27
نفر آن‌ها از محلات متوسط شهر
و 21 نفر در محلات پایین زندگی می‌کردند.
17 نفر از این زنان، کم‌تر از 35 سال داشتند،
14 نفر بین 35 تا 45 و 17 نفر بین 45 تا 64 سن داشتند.

تعاریف ارایه شده توسط زنان کرمان، به سه گروه کلی قابل تفکیک است:

1- زنانی که محور توانمندی زنان را پیشرفت خانواده می‌دانند و با توجه به ریاست مرد بر خانواده،
توانمندی زنان را کمک به او در انجام وظایفش می‌دانند.
در این تعبیر، انجام وظایفی
چون تربیت فرزندان، انجام خانه‌داری و ارایۀ حمایت‌های عاطفی به نحو احسن،  توانمندی خوانده شده و در قالب مفاهیمی نظیر سازگاری با شوهر، تبعیت، همراهی و رسیدگی به شوهر، سازگاری با مشکلات و … بیان شده است.
این تعبیر از توانمندی که در گذشته با تعبیر «زنان باعُرضه» یا «زنان باوجود» به آن اشاره می‌شد،
مترادف با سطح نازلی از قدرت تصمیم‌گیری است،
اما در عین حال اهمیت نقش زنان را در حفظ و پیشرفت خانواده می‌شناسد.

2- تعبیر دوم از مفهوم توانمندی توسط زنانی ارایه شد
که در تعریف خود ابعاد تازه‌ای به نقش سنتی زنان در خانواده اضافه می‌کردند و بر نقش‌های تصمیم‌گیری، مدیریت و هدایت‌کنندگی زنان در امور خانواده تاکید می‌کردند.
در این تعریف گاهی هم خصوصیاتی
قدرت تصمیم‌گیری، اعتماد به نفس و استقامت در برابر مشکلات به‌صورت کلی‌تر و فراتر از امور خانوادگی، به‌عنوان صفات زن توانمند برشمرده می‌شد.

3- در تعریف سوم که زنان کرمان از توانمندی مطرح کردند،
توجه به مناسبات قدرت جنسیتی وجود دارد و آن‌ها از مفاهیم و واژگانی استفاده کرده‌اند که
جایگاه زن را در رابطه با مردان، در درون یا بیرون خانواده می‌سنجد.
این گروه از زنان در مقابل زنان گروه دوم که تنها بر قدرت تصمیم‌گیری به‌طور کلی اشاره می‌کردند،
از تصمیم‌گیری مستقل یا قدرت ابراز عقیده و پیشبرد نظر حرف می‌زنند و به حق زنان و توانایی‌های ویژه مثل هوش و فکر باز و پیشرفت‌های فردی زنان تاکید داشته‌اند،
یا حضور در اجتماع را مطرح کرده‌اند.

 

توانمندی و فعالیت اقتصادی

تا آن‌جاکه به تحقیق در مورد توانمندی اقتصادی زنان و ارتباط آن با قدرتمندی عمومی آن‌ها مربوط است،
گروه‌های دوم و سوم به ضرورت فعالیت اقتصادی زنان برای توانمندی اشاره کرده‌اند،
اما گروه دوم، فعالیت اقتصادی را برای کمک‌خرج خانواده و شرکت در اقتصاد خانواده مطرح کرده است،
برخی هم از واژگان فردگرایانه‌تری چون
«استقلال اقتصادی»، «دستش در جیب خودش باشد» و «پا به پای مرد کار کند،» استفاده کرده‌اند.
به‌طور کلی یک‌سوم زنان فعالیت اقتصادی و کسب درآمد را از جمله عوامل قدرتمندی زنان می‌دانند و جالب است که زنان محلات پایین، این امر را ضروری‌تر می‌دانند و نیمی از آن‌ها (اعم از آن‌که خود خانه‌دار یا شاغل بوده‌اند) به شغل و کسب در آمد اشاره کرده‌اند.

به نظر می‌رسد در میان زنان طبقات پایین،
حوزۀ اقتصاد و دسترسی به فرصت‌های کسب درآمد،
فضای بیشتری برای دست‌یابی به نقش‌های دل‌خواه و به‌زعم آن‌ها توانمندکننده را می‌آفریند؛
اگرچه در میان این گروه تعابیر «کمک‌خرج خانواده» و «شرکت در رفاه خانواده» رایج‌تر است.
کمبود اشاره به توانمندی اقتصادی در زنان محلات متوسط که شاغل هستند،
می‌تواند تا حدی ناشی از بدیهی انگاشتن این نقش و توجه آن‌ها به عناصر کلیدی‌تر در رابطۀ قدرت جنسیتی در درون خانواده و بیرون آن باشد.
آن‌ها به‌ویژه از حق تصمیم‌گیری مستقل استفاده کرده‌اند.

 

تعابیر توانمندی در میان زنان شاغل و خانه‌دار

به نظر می‌رسد زنان خانه‌دار، به طور کلی تعابیر
محافظه‌کارانه‌تری از توانمندی زنان در قیاس با زنان شاغل دارند و
شاید بتوان گفت محافظه‌کارانه‌ترین تعابیر از توانمندی زنان، در میان زنان خانه‌دار طبقۀ متوسط رایج است.

این گروه از زنان عموماً در پاسخ به پرسش «زن توانمند چه کسی است؟»
به خانواده به‌عنوان تنها چارچوب برای تعریف نقش زنان ارجاع می‌کردند
و نوع نقش‌های مورد اشاره هم عموماً در قالب تقسیم کار متعارف جنسیتی (تربیت فرزندان و …) می‌گنجید؛
البته برای سنجش نظر این گروه از زنان، باید به اهمیت و جایگاه خانواده در جامعۀ ایران امروز توجه داشت.
در واقع خانواده پس از دولت،
مهم‌ترین منبع توزیع منابع اقتصادی و اجتماعی (بلوک‌های سازندۀ قدرت) محسوب می‌شود
و نقش قابل توجه زنان در
بازتوزیع این منابع در درون خانواده و فامیل
(از طریق دادن جهیزیه به دختر، سرمایۀ کار به پسر و انتقال ثروت)
به‌ویژه در طبقۀ متوسط که منابع در دسترس است،
می‌تواند به تعاریف آنان از توانمندی راه یابد.
زنان خانه‌دار طبقۀ متوسط با توجه به موقعیت رفاهی خانواده،
کم‌تر از زنان خانه‌دار پایین، ضرورتی برای مشارکت در اقتصاد خانواده به‌عنوان معیار توانمندی زنان می‌بینند.

منبع:
نتایج تحقیق در کتاب توانمندی زنان:
نقدی بر رویکردهای رایج توسعه از خانم اعظم خاتم، انتشارات آگه منتشر شده است.

از همین نویسنده ...

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *