فرزند پروری فرایندی است که درآن والدین به صورت هماهنگ و باثبات در یک جو امن از مجموعه ای از تکنیک ها و راهبردها در جهت رشد همهجانبه و پرورش استعدادهای کودک استفاده میکنند. آگاهی در این زمینه منجر به افزایش تعامل مثبت و کاهش سوء رفتار با کودک و نیز تغییرات مثبت در درک و رفتار کودک و والدین میشود.
دو مولفهی اساسی سبک فرزندپروری افراد را مشخص میکند: پذیرندگی و توقع، پذیرندگی به معنای نوع ارتباط و پاسخ دهی است که والدین و کودکان نسبت به هم دارند و نیز توقع به معنای میزان انتظاری است که والدین و کودک از یکدیگر دارند، سبک فرزندپروری موفق است که طی آن تعادل مناسبی بین پذیرندگی و توقع برقرار باشد.
چنانچه در خانواده پذیرش کودکان کمتر و میزان انتظار از آنان بیشتر باشد منجر به کمبود محبت و کاهش سلامت روان کودکان می شود و چنانچه میزان پذیرش نسبت به والدین در کودکان کمتر، خواستهها و انتظارات آنان از والدین بیشتر باشد منجر به انحرافهای شخصیتی و خودخواهی و بی مسئولیتی کودکان می شود.
سبک فرزندپروری مقتدرانه مدلی موفق است که بر اساس آن والدین نیازهای روانی کودک را به رسمیت شناخته و آنها را ارضا نموده و در عین حال با وضع قوانین؛ چهارچوب محدودیتها مسئولیتها و نیز انتظارات متناسب با سن کودکان را مشخص نمایند.
در این راستا برای ایجاد یک فضای امن و نیز القای احساس پذیرفته شدن در کودکان والدین بایستی چند نکته اساسی را در تعامل با کودک مد نظر قرار دهند. اولین نکته پذیرش بدون قید و شرط کودکان است به عبارت بهتر محبت و نوازش کودکان بایستی همواره و بدون مشروط شدن به رفتار خاص نثار آنان شود.
راهبرد مهم و اثرگذار دیگر برای ارضای نیاز های روانی کودک اختصاص دادن وقت ویژه برای آنان میباشد بدین معنا که والدین هر روزه مدت زمان مشخصی را به عنوان مثال پانزده دقیقه در روز به کودک اختصاص دهند و در این زمان هر فعالیتی که مطلوب کودک است اعم از بازی، قصه گفتن، باغبانی… در کنار یکدیگر انجام دهند.
همچنین نظر به این که کودکان در مسیر کسب مهارت برای زندگی هستند بایستی رفتارهای مناسب و مثبت آنان همواره توسط والدین رصد و نیز تحسین و تمجید شود.
به علاوه بسیار حیاتی است که والدین در تعامل با کودک از رفتارهای آسیب رسان اعم از تنبیه بدنی تحقیر مقایسه اجبار تلافی لجبازی و…. خودداری نموده، در چنین فضای مطلوب و آرامی است که می توان با وضع قوانین و آگاه نمودن کودکان از نتیجه رفتارشان؛ ازسرپیچی از قوانین و سو رفتار کودک جلوگیری نمود و ویژگی های مثبت شخصیتی را نهادینه نمود.
یک مسأله بدیهی اما فراگیر در این زمینه این است که بسیاری از والدین بدون وضع قانون و تفاهم بر سر آن؛ با کودک انتظار رعایت برخی رفتارها را دارند.
به عنوان مثال بدون این که در خانه زمان و محتوای استفاده از تلفن همراه یا ساعت و زمان انجام تکالیف و خواب برای کودک مشخص شود، والدین از کودک انتظار نظم و تعادل در این موارد را دارند. در صورتی که این مهم بدون برنامه ریزی و آگاهی بخشی هرگز محقق نمیشود. لذا اولین گام در فرزند پروری ارتباط مطلوب و نیز مشخص نمودن حد و مرزها میباشد.