راحله پورنخعی ؛ اولین بانوی راننده اتوبوس مسافربری در کرمان
هر آرزویی ارزش جنگیدن دارد
گرچه با شتاب روزافزون به سمت زندگی مدرن پیش میرویم اما هنوز شاهد کلیشه های جنسیتی به طور گسترده هستیم.کلیشههایی چون اختصاص دادن رنگها به جنسیت و یا وابسته کردن مشاغل خاص به جنسیت مشخص.
اماهمیشه زنان و مردانِ تابوشکنی وجود داشته اند که سقف رویاهایشان بلندتر از این کلیشه های جنسیتی بوده است .
خانم راحله پورنخعی یکی از این افراد است.
او نخستین بانو در سطح استان کرمان است که نزدیک به ده سال در مسیر کرمان _اصفهان به جابجایی مسافر مشغول است .شما را به خواندن گپ و گفت نشریه زنواجتماع با این بانوی کرمانی دعوت میکنیم
_لطفا خود را به طورکامل معرفی بفرمایید
راحله پورنخعی هستم متولد1362 زاده راور و ساکن رفسنجان
_چند سال است که به شغل رانندگی اتوبوس مسافربری روی آوردید و چطوراین شغل را انتخاب کردید؟
بنده 9سال راننده اتوبوس هستم علاقه زیاد تنها عاملی بود که باعث شد من وارد این حرفه شدم. البته پدرم هم این شغل را داشتند و من از کودکی با شورو اشتیاق کنار پدر به تماشای رانندگی ایشان میپرداختم و آرزو میکردم که روزی خودم هم راننده اتوبوس باشم.
_ خانم راحله پورنخعی برای به دست اوردن این شغل چه مراحلی باید طی شود ؟
برای به دست آوردن این شغل در مرحله اول علاقه وجرات نیاز هست. بعد از آن باید پایه یک گرفت (گواهینامه پایه 3بعد دوسال پایه 2وبعد دوسال پایه یک)
بعد از گرفتن گواهینامه باید اقدامات لازم برای گرفتن کارت هوشمند مسافربری و دفترچه ثبت ساعت انجام شود.
_در شغل شما به جز مهارت های رانندگی به مهارت دیگه ای هم نیاز هست؟!
آشنایی با مکانیک خودرو نیاز هست.اما من با برادرم همکار هستم و در سفرها ایشون و پسرم همراه من هستند و کارهای فنی به عهده آنهاست.
_طرز برخورد مسافران با شما به چه شکل هست و آیا از ابتدا به همین شکل بوده است؟
در حال حاضر که اکثرا مسافران مسافران ثابت من هستتند و اکثر مسافران مسیر کرمان به اصفهان و برعکس در طول این ده سال حداقل یک بار مسافر من بوده اند و مجددا مرا انتخاب کردهاند.مسافران جدید گاها ابتدا که سوار اتوبوس میشوند کمی نگران هستند و از نگاهشان متوجه میشوم که گاهی استرس دارند اما بعد از ده دقیقه که از شروع سفر گذشت و متوجه تسلط من به جاده و رانندگی میشوند آرامش میابند.
البته اوایل شرایط به این شکل نبود چون هنوز فرهنگ رانندگی اتوبوس برای خانم ها برای عده ای حل نشده بود.
اما امروزه به لطف فضای مجازی و انتشار کلیپ های رانندگی بانوان از جمله خود من این مسئله مثل سابق تابو نیست و برای اکثر افراد مسئله جا افتاده ای است.
_به عنوان یک خانم با چه چالش هایی در این راه همراه بودید؟
اولین چالش را خانم ها با خودشان دارند. چالش اعتماد به خود و توانایی های خود. من به شخصه با شرایط مختلفی روبرو شده ام از رانندگی با ماشین های ناسیونال قدیمی که نرمی ماشین های امروزی را نداشتند تا رانندگی در شرایط بد جوی. بنده گردنه ملا احمد را در تمام شرایط جوی رانندگی کرده ام تمام این چالش ها را با اعتماد به توانایی هایی که خداوند در وجودم قرار داده سپری کردم.
چالش بعدی جامعه و نگاه مردسالانه ای بود که این شغل را مختص مردان میدانستند. این جامعه شامل مسافران،همکارانان و حتی ماموران نیز میشد. سختگیری هایی که از من به عنوان یک خانم در مورد مسائل فنی صورت میگرفت به مراتب خیلی بیشتر از همکاران آقا بود اما به مرور زمان مثل اکثر موارد مشابه ثابت شد که زنان از مردان قانونمندتر و نسبت به مسائل ایمنی سختگیرتر هستند.حتی برای امتحان رانندگی تپه را از من دوبار امتحان گرفتند اما برای آقایان یک بار کافی بود.
برای خانم هایی که الان به جمع ما میپیوندند شرایط به مراتب راحتتر شده است.
_نظر فرزندان و همسرتون در باره شغل شما چیست و از اول همین دیدگاه را داشتند؟
همسرم دبیر فیزیک هستند و همان ابتدا یکی از شروط من برای ازدواج قبول این شغل از سوی همسرم بود و خداروشکر ایشان بسیار انسان فرهیخته و روشنفکری هستند و یکی از حامیان من در این راه بودند.
پسرم دانشجو است وبه علت علاقه ای که به این شغل از خودش نشان داد در حال حاضر کنار تحصیل به عنوان نماینده ماشین در کنار من فعالیت میکند.
دخترم هم هنوز محصل هست،گاهی همسفرم میشود،کلیپ های رانندگی من که دخترم در این سفرها گرفته و در فضای مجازی منتشر کرده بازخوردهای خوبی از سوی مردم داشته است.
_آیا دخترشما اجازه خواهد داشت شغل شما انتخاب کند؟!
دخترم تا الان علاقه خاصی به این شغل از خود نشان نداده است ،قطعا همانجور که خانواده من به آرزو و علاقه من احترام گذاشتند من هم فرزندانم را برای انتخاب مسیر زندگی آزاد خواهم گذاشت .من به شدت اعتقاد دارم شغل افراد باید از روی علاقه انتخاب شود و هیچ زور و اجباری برای فرزندانم برای انتخاب شغل نخواهم داشت.
_ خاطره جالبی در مورد شغلتان دارید که برایمان بگویید؟
خوب به یاد دارم در دوران راهنمایی با دوستان از آرزوهایمان برای آینده میگفتیم و هرکدام شغلی را برای خود عنوان کردند
معلم،دکترو…. اما وقتی نوبت من شد گفتم : من میخواهم راننده اتوبوس شوم!. همگی خندیدند و گفتند مگه میشود یک زن راننده شود. اما من از آرزویم دست نکشیدم.
چندی پیش در یک مراسم دوستان قدیمی دوباره جمع بودیم جالب بود همگی خانهدار بودند و تنها من به شغلی که آرزو داشتم رسیده بودم.
_چه صحبتی با بانوان دارید؟
شغلی را انتخاب کنید که به آن عشق بورزید و به آن علاقه داشته باشید.
آرزوها ارزش تلاش برای محقق شدن را دارند.
من در حال حاضر مربی آموزشگاه هم هستم. در اولین جلسه از شاگرانم می پرسم آیا به این شغل علاقه دارید و میخواهید ادامه دهید یا خیر؟ اگه علاقه و جسارت جنگیدن برای خواسته هایتان را نداشته باشید صرفا یک کارت به دیگر کارت های کیفتان اضافه کرده اید و اخذ گواهینامه به تنهایی شمارا راننده نخواهد کرد.
سخن آخر
به طور ویژه از پدرم متشکرم که به من و آرزویم ایمان داشت. و همه جانبه برای رسیدن به ارزویم از من حمایت کرد.
بعد از آن از همسرم تشکر میکنم که در تمام این سال ها در کنارم بود. حضور و حمایت های او یکی از بهترین اتفاقات زندگی من هست.
در حال حاضر من روزانه ساعت 15 به سمت اصفهان حرکت میکنم و شب حدود ساعت 11 از اصفهان به سمت رفسنجان برمیگردم صبح حدود ساعت 8 در منزل هستم و به کارهای منزل رسیدگی میکنم تا مجددا ساعت 3 عازم سفر دوباره میشوم و در تمام ساعت عدم حضور در منزل وجود همسرم در خانه باعث آرامش خیال من است.
راحله پورنخعی