دلنوشته‌ای‭ ‬به‭ ‬بهانه‌ی‭ ‬روز‭ ‬پزشک؛ سال‌های‭ ‬دور‭ ‬از‭ ‬خانه

دکتر سمیرا سلاجقه، فلوشیپ فوق تخصصی رادیولوژی اینترونشنال، سال‌ها به تحصیل و خدمت در حوزه پزشکی پرداخته و هنوز فرزندی ندارد. او به مقایسه وضعیت خود با هم‌سن‌وسالانش می‌پردازد که در حال تشکیل خانواده هستند. پس از اتمام طرح اجباری، در تلاش برای دریافت مجوزهای کار است. تجربه‌اش در بیمارستان دانشگاهی به مشکلات مالی و بدهی منجر شده و در فراخوان هیات علمی نیز با رقابت شدید مواجه شده است. او سال‌ها در مناطق محرومی مانند ایرانشهر و زاهدان خدمت کرده است.

|

۳۱ شهریور ۱۴۰۳

|

۰۶:۴۵

‭-‬دکتر‭ ‬سمیرا‭ ‬سلاجقه‭ / ‬فلوشیپ‭ ‬فوق‭ ‬تخصصی‭ ‬رادیولوژی‭ ‬اینترونشنال‭-‬

سال‌هاست‭ ‬که‭ ‬درس‭ ‬خوانده‌ام‭ ‬و‭ ‬موهایم‭ ‬سفید‭ ‬شده‭ ‬است‭. ‬هنوز‭ ‬فرزندی‭ ‬ندارم،‭ ‬عمر‭ ‬خودم‭ ‬را‭ ‬صرف‭ ‬درس‭ ‬خواندن‭ ‬و‭ ‬مریض‭ ‬دیدن‭ ‬کرده‌ام‭.‬ خانم‌های‭ ‬هم‭ ‬سن‭ ‬و‭ ‬سال‌های‭ ‬خودم‭ ‬را‭ ‬می‌بینم‭ ‬که‭ ‬دیگر‭ ‬می‌خواهند‭ ‬بچه‌هایشان‭ ‬را‭ ‬عروس‭ ‬و‭ ‬داماد‭ ‬کنند‭.‬ ما‭ ‬هنوز‭ ‬تازه‭ ‬از‭ ‬طرح‭ ‬اجباری‭ ‬آزاد‭ ‬شده‌ایم‭.‬ دنبال‭ ‬گرفتن‭ ‬مجوزهای‭ ‬کار‭ ‬هستیم‭.‬

بیمارستان‭ ‬دانشگاهی‭ ‬هم‭ ‬که‭ ‬چند‭ ‬ماه‭ ‬در‭ ‬آنجا‭ ‬کار‭ ‬کردم،‭ ‬بعد‭ ‬از‭ ‬یک‭ ‬سال‭ ‬به‭ ‬بدبختی‭ ‬پولی‭ ‬داد،‭ ‬آن‭ ‬هم‭ ‬با‭ ‬وامی‭ ‬که‭ ‬از‭ ‬بانک‭ ‬مهر‭ ‬به‭ ‬اسم‭ ‬خودم‭ ‬گرفته‭ ‬بودند‭ ‬و‭ ‬حالا‭ ‬هم‭ ‬اخطار‭ ‬عدم‭ ‬پرداخت‭ ‬قسط‭ ‬به‭ ‬علت‭ ‬بد‭ ‬حسابی‭ ‬دانشگاه‭ ‬می‌آید‭.‬ زحمت‭ ‬کشیدم‭ ‬فراخوان‭ ‬هیات‭ ‬علمی‭ ‬شرکت‭ ‬کردم‭ ‬حکمش‭ ‬آمد‭ ‬اما‭ ‬از‭ ‬ما‭ ‬بهتران‭ ‬آمدند‭ ‬و‭ ‬کار‭ ‬را‭ ‬خراب‭ ‬کردند‭.‬

سال‌ها‭ ‬در‭ ‬مناطق‭ ‬محرومی‭ ‬مانند‭ ‬ایرانشهر،‭ ‬زاهدان‭ ‬و‭ ‬بم‭ ‬خدمت‭ ‬کردم‭.‬ جزو‭ ‬سهمیه‌داران‭ ‬و‭ ‬از‭ ‬ما‭ ‬بهتران‭ ‬نبودم‭ ‬که‭ ‬شهر‭ ‬کرمان‭ ‬باشم‭ ‬اما‭ ‬حکمم‭ ‬شهری‭ ‬دیگر‭ ‬باشد‭ ‬تا‭ ‬زودتر‭ ‬طرحم‭ ‬تمام‭ ‬شود‭.‬

مدتی‭ ‬که‭ ‬در‭ ‬بم‭ ‬بودم‭ ‬دیگران‭ ‬به‭ ‬من‭ ‬می‭ ‬گفتند ‭ ‬‮«‬مریض‭ ‬نبین‭ ‬با‭ ‬این‭ ‬پول‭ ‬که‭ ‬دولت‭ ‬بعد‭ ‬یک‭ ‬سال‭ ‬می‌دهد‭ ‬انگار‭ ‬مفتی‭ ‬میبینی‮» ‬‭ ‬اما‭ ‬من‭ ‬دلم‭ ‬نمی‌آمد‭ ‬مریض‌ها‭ ‬این‭ ‬همه‭ ‬راه‭ ‬تا‭ ‬کرمان‭ ‬بیایند‭.‬ سعیم‭ ‬را‭ ‬می‌کردم‭ ‬هر‭ ‬تعداد‭ ‬مریض‭ ‬برای‭ ‬سونوگرافی‭ ‬در‭ ‬کلینیک‭ ‬دولتی ‬می‌آید‭ ‬را‭ ‬ببینم‭. ‬

یک‭ ‬شب‭ ‬که‭ ‬پشت‭ ‬سر‭ ‬هم‭ ‬در‭ ‬بم‭ ‬کشیک‭ ‬بودم،‭ ‬مریض‭ ‬سوراخ‭ ‬شدگی‭ ‬معده‭ ‬داشتیم‭ ‬تا‭ ‬دیروقت‭ ‬درگیر‭ ‬گرفتن‭ ‬سی‌تی‭ ‬و‭ ‬دیدن‭ ‬سی‌تی‭ ‬با‭ ‬تزریقش‭ ‬بودم،‭ ‬صبح‭ ‬روز‭ ‬بعد‭ ‬از‭ ‬شدت‭ ‬سردرد‭ ‬یک‭ ‬نوافن‭ ‬خوردم‭ ‬و‭ ‬رفتم‭ ‬دوباره‭ ‬کلینیک‭ ‬مریض‌های‭ ‬درمانگاه‭ ‬را‭ ‬ببینم،‭ ‬از‭ ‬بیمارستان‭ ‬زنگ‭ ‬زدند‭ ‬که‭ ‬یک‭ ‬مریض‭ ‬حاملگی‭ ‬خارج‭ ‬رحم‭ ‬داریم‭ ‬سریع‭ ‬بیا‭ ‬بیمارستان؛‭ ‬رفتم‭ ‬و‭ ‬مریض‭ ‬را‭ ‬دیدم‭ ‬ولی‭ ‬بعدش‭ ‬ضربان‭ ‬قلبم‭ ‬نزدیک‭ ‬۲۰۰‭ ‬بود‭.‬ احساس‭ ‬کردم‭ ‬دارم‭ ‬میمیرم‭.‬

۱۳‭ ‬سال‭ ‬است‭ ‬که‭ ‬ازدواج‭ ‬کردم‭ ‬اما‭ ‬تازه‭ ‬۲‭ ‬سال‭ ‬است‭ ‬که‭ ‬انگار‭ ‬در‭ ‬شهر‭ ‬خودم ‭ ‬‮«‬کرمان‮» ‬‭ ‬هستم‭.‬ همسرم‭ ‬خیلی‭ ‬به‭ ‬من‭ ‬کمک‭ ‬کرد‭ ‬ولی‭ ‬از‭ ‬زندگی‭ ‬هیچی‭ ‬نفهمیدیم‭.‬ هنوز‭ ‬بچه‌ای‭ ‬نداریم،‭ ‬امیدوارم‭ ‬خدا‭ ‬به‭ ‬ما‭ ‬بچه‌ای‭ ‬بدهد‭ ‬ولی‭ ‬انگار‭ ‬خدا‭ ‬هم‭ ‬پزشک‌ها‭ ‬را‭ ‬دوست‭ ‬ندارد‭.‬

یادم‭ ‬است‭ ‬قدیم‌ها‭ ‬هر‭ ‬وقت‭ ‬می‌خواستند‭ ‬کسی‭ ‬را‭ ‬نفرین‭ ‬کنند‭ ‬می‌گفتند ‭ ‬‮«‬خدا‭ ‬کنه‭ ‬پولتو‭ ‬به‭ ‬دکتر‭ ‬بدی‮» ‬‭. ‬خدایا‭ ‬تو‭ ‬حداقل‭ ‬به‭ ‬من‭ ‬رحم‭ ‬کن‭.‬ من‭ ‬همان‭ ‬پولی‭ ‬که‭ ‬در‭ ‬می‌آورم‭ ‬مگر‭ ‬جز‭ ‬برای‭ ‬این‭ ‬است‭ ‬که‭ ‬مرکزی‭ ‬داشته‭ ‬باشم‭ ‬تا‭ ‬چند‭ ‬مریض‭ ‬بتوانند‭ ‬درمان‭ ‬شوند؟‭ ‬این‭ ‬پول‌ها‭ ‬را‭ ‬خرج‭ ‬خودم‭ ‬که‭ ‬نمی‌کنم‭.‬

دوست‭ ‬دارم‭ ‬مرکز ‭ ‬‮«‬اینترونشنی‮» ‬‭ ‬داشته‭ ‬باشم‭ ‬تا‭ ‬به‭ ‬مریض‌های‭ ‬سرطانی‭ ‬کمک‭ ‬کنم‭.‬ دولت‭ ‬که‭ ‬کمک‭ ‬نمی‌کند‭.‬ من‭ ‬چه‭ ‬گناهی‭ ‬دارم‭ ‬که‭ ‬بیمه‌ها‭ ‬و‭ ‬دولت‭ ‬نه‭ ‬از‭ ‬مریض‌ها‭ ‬حمایت‭ ‬می‌کنند‭ ‬نه‭ ‬از‭ ‬پزشک‌ها‭.‬ دوست‭ ‬ندارم‭ ‬از‭ ‬مریض‌ها‭ ‬پول‭ ‬بگیرم‭ ‬ولی‭ ‬مجبورم‭ ‬چرا‭ ‬که‭ ‬مرکزم‭ ‬تعطیل‭ ‬می‌شود‭.‬

خدایا‭ ‬بعضی‭ ‬وقتها‭ ‬آرزو‭ ‬می‌کنم‭ ‬کاش‭ ‬فاضلابچی‭ ‬بودم‭ . ‬دو‭ ‬تا‭ ‬فنر‭ ‬میزدم‭ ‬تو‭ ‬چاه‭ ‬۲‭ ‬و‭ ‬خرده‌ای‭ ‬پول‭ ‬می‌گرفتم،‭ ‬میرفتم،‭ ‬بدون‭ ‬هیچ‭ ‬مسولیتی‭.‬ ما‭ ‬با‭ ‬این‭ ‬همه‭ ‬دم‭ ‬و‭ ‬دستگاه‭ ‬و‭ ‬این‭ ‬همه‭ ‬عمری‭ ‬که‭ ‬گذاشتیم‭ ‬سر‭ ‬۱۵‭ ‬هزار‭ ‬تومان‭ ‬پول‭ ‬ملحفه‭ ‬و‭ ‬وسایل‭ ‬مصرفی‭ ‬باید‭ ‬با‭ ‬مریض‌ها‭ ‬بحث‭ ‬کنیم‭.‬

خدایا‭ ‬کاش‭ ‬من‭ ‬فست‭ ‬فودی‭ ‬داشتم‭ ‬حداقل‭ ‬برای‭ ‬شادی‭ ‬می‌آمدند‭ ‬پیشم،‭ ‬نه‭ ‬برای‭ ‬مریضی‭.‬ کاش‭ ‬من‭ ‬مرد‭ ‬بودم‭ ‬شاید‭ ‬هزاران‭ ‬کار‭ ‬دیگر‭ ‬می‌کردم‭.‬ حداقل‭ ‬اگر‭ ‬مرد‭ ‬بودم،‭ ‬مریض‌ها‭ ‬بیشتر‭ ‬بهم‭ ‬اعتماد‭ ‬می‌کردند،‭ ‬نگران‭ ‬اشعه‭ ‬خوردن‭ ‬و‭ ‬انجام‭ ‬آنژیوگرافی‭ ‬و‭ ‬بچه‌دار‭ ‬شدن‭ ‬نبودم‭.‬ اگر‭ ‬مرد‭ ‬بودم‭ ‬سربازیم‭ ‬را‭ ‬جای‭ ‬طرحم‭ ‬حساب‭ ‬می‌کردند‭ ‬و‭ ‬همان‭ ‬مرکز‭ ‬استان‭ ‬هم‭ ‬می‌فرستادند‭.‬ اما‭ ‬خدایا‭ ‬با‭ ‬این‭ ‬همه‭ ‬حال‭ ‬می‌دانم‭ ‬جای‭ ‬حق‭ ‬نشستی‭.‬

خدایا‭ ‬قلبم‭ ‬شکسته‭ ‬برای‭ ‬خوبی‌هایی‭ ‬که‭ ‬کردم‭ ‬و‭ ‬بدی‌هایی‭ ‬که‭ ‬دیدم،‭ ‬برای‭ ‬این‭ ‬همه‭ ‬بدبینی‭.‬ برای‭ ‬بی‌ارزش‭ ‬دانستن‭ ‬کار‭ ‬آدم‭. ‬ خدایا‭ ‬بدی‌های‭ ‬من‭ ‬را‭ ‬نبین‭ . ‬اگر‭ ‬کوتاهی‭ ‬در‭ ‬حق‭ ‬مریضی‭ ‬کردم‭ ‬من‭ ‬را‭ ‬ببخش،‭ ‬من‭ ‬را‭ ‬به‭ ‬خاطر‭ ‬خوشحالی‭ ‬چند‭ ‬تا‭ ‬مریض‭ ‬لااقل‭ ‬کمک‭ ‬کن‭.‬

‭ ‬خدایا‭ ‬مملکت‭ ‬ما‭ ‬و‭ ‬سیستم‭ ‬درمان‭ ‬ما‭ ‬را‭ ‬هم‭ ‬اصلاح‭ ‬کن‭.‬