ادواردو و هنردرمانی
– ساره امینی / کارشناس ارشد هنر-
در این قسمت از سلسله مطالب هنردرمانی نمونهای از فردی که دارای اختلال دو قطبی است را مورد بررسی قرار میدهم تا بدانیم در کشورهای دیگر از این روش برای درمان اختلالات و حل مشکلات و تعارضات استفاده میکنند و بسیار مؤثر است.
هنر ابزار قدرتمندی در برقراری ارتباط است. اکنون به طور گسترده پذیرفته شده است که بیان هنر راهی برای ارتباط بصری افکار و احساساتی است که برای بیان آنها بسیار دردناک است. فعالیت خلاق همچنین در روان درمانی و مشاوره نه تنها به این دلیل که به زبان دیگری خدمت می کند بلکه به دلیل توانایی ذاتی آن در کمک به افراد در هر سنی در کشف احساسات و باورها، کاهش استرس، حل مشکلات و تعارضات و تقویت آنها در روان درمانی و مشاوره استفاده شده است.
فردی به نام ادواردو، مردی قابل توجه است که برای مبارزه با بیماری روانی او از طریق هنر درمانی همراه با مداخلات روانپزشکی کمک شده است. او اکنون در اوایل 30 سالگی خوداست وازدوران نوجوانی با افسردگی و نوسانات خلقی دست و پنجه نرم کرده و به دنبال پاسخی در مورد وضعیت خود بود و به دنبال کمک حرفه ای بود. با وجود اینکه ادواردو بیش از 2000 مایل دورتر زندگی می کرد، یک معرفی نامه و یک پاکت بزرگ با تعدادی از طراحی ها و نقاشی هایش برای من فرستاد. او سالها بود که آثار هنریاش را با دقت ذخیره میکرد و به راحتی میتوان فهمید که بیان خلاقانه برای او چقدر معنا دارد. او هر کدام را با دقت روی یک تکه کاغذ یادداشت که به دقت در گوشه سمت چپ بالای هر اثر هنری بریده شده بود، عنوان کرد.
تشخیص داده شد که ادواردو به اختلال دوقطبی مبتلا شده است، که علت تغییرات خلقی او از بی حالی تا شیدایی و روزهای بی خوابی است. درمان روانپزشکی شامل یافتن ترکیب دارویی صحیح برای کنترل نوسانات خلقی و درمان فردی و گروهی برای افزایش مهارتهای روانی اجتماعی بود که در نتیجه سالها اختلال عاطفی از آن رنج میبرد. من توانستم با ادواردو به صورت انفرادی در طول برنامه بستری او و بعداً به عنوان سرپایی برای چندین ماه کار کنم. من به او کمک کردم تا در طول درمان روانپزشکی به بیان خلاقانه خود ادامه دهد و تیم عصب روانپزشکی را در جریان محتوا و دامنه آثار هنری او قرار دادم. من به عنوان هنردرمانگر و مشاور سلامت روان بالینی او، مجذوب طیف رنگها، الگوها و موضوعات در تصاویر او شدم و تحت تأثیر تواناییهای خلاقانهاش قرار گرفتم، بهویژه به این دلیل که او یک هنرمند آموزشدیده نبود. بسیاری از طراحیها و نقاشیهای او طرحهای انتزاعی کاملاً بازیگوش و تقریباً کودکانه بودند (شکل 1 را ببینید) در حالی که برخی دیگر نمایشهای ترسناکی از تأثیرات بیماری روانی مانند بیخوابی و شیدایی مکرر او بودند (نگاه کنید به شکل 2). برخی داستانهای مفصلی درباره شخصیتهای خیالی و حیواناتی مانند نهنگها داشتند که میتوانستند صحبت کنند یا پرواز کنند یا قدرتهای خارقالعاده دیگری داشتند (شکل 3 را ببینید).
شکل۱.طرح بدون عنوان، پاستل روغنی توسط ادواردو.
شکل۲ . «بی خوابی من»، نقاشی از ادواردو.
شکل ۳. «ماهیگیر در حال شکار نهنگ»، نقاشی جوهری توسط ادواردو.
تجربیات ادواردو ارزش بیان هنر را به عنوان بخشی از روان درمانی و مشاوره نشان می دهد و مورد او مزایای ارتباط تصویری را تایید می کند. مانند بسیاری از افراد، طراحیها و نقاشیهای او بهعنوان رکوردی از نوسانات خلقی او عمل میکردند و به متخصصان کمک کنندهاش «تصویر» واضحی از احساس او، قبل و بعد از درمان میدادند. آثار هنری او همچنین راهی برای بیان آنچه کلمات در لحظاتی که افکارش بهم ریخته و غیرقابل بیان میشدند را به او داد. مهمتر از همه، به قول او، دلیلی به او داد تا “صبح از رختخواب بلند شود” و “این یکی از چیزهایی است که به او کمک می کند تا احساس آزادی کند.” من معتقدم هنر به او کمک کرد تا بر افسردگی غالباً شدید خود غلبه کند، از بیماری خود رهایی یابد، و حس خوب بودن را کشف و پرورش دهد.
چیزی که در مورد کار با ادواردو فوق العاده بود نه تنها بخشی از سفر او به سمت بهبودی بود، بلکه بار دیگر شاهد قدرت هنر در درمان و اینکه چگونه می تواند در بسیاری از جنبه های ارزیابی و درمان مفید باشد، بود.