گفتوگوی دختران جمشید با فریدون
در این متن، فریدون به قصر ضحاک وارد میشود و باطل کردن طلسم او را انجام میدهد. او با خواهران جمشید، ارنواز و شهرناز، ملاقات میکند که از ترس جانشان با ضحاک همبستر شدهاند. آنها به فریدون میگویند که ضحاک به هند رفته و به زودی برمیگردد. خواهران جمشید شجاعت فریدون را ستایش کرده و از ستمهای ضحاک صحبت میکنند. فریدون خود را معرفی کرده و میگوید که پسر آبتین است و به خونخواهی پدرش آمده تا پادشاهی را از ضحاک بگیرد.