‎آشتی

-مرضیه محمدی- ‎آشتی پوران خانم، گوشه طاقچه نشست. ‎از پنجره به آسمان نگاه کرد و توی دلش گفت: ‎منو تنها نذار. من جون جنگیدن با اینا رو ندارم. ‎بعد دستش‌ را آورد بالا و گذاشت بیخ گلویش، حس کرد یک‌ چیزی توی گلویش گیر کرده، حس‌کر‌د اگر گریه نکند می‌ترکد.

نشریه زن و اجتماع شماره ۲۵

فهرست مطالب شماره ۲۵ نشریه زن و اجتماع / اسفندماه ۱۴۰۲  ‬تأثیر‭ ‬ساختارسازی‭ ‬جامعه‭ ‬بر‭ ‬ارتقای‭ ‬نقش‭ ‬زنان  ‬معرفی‭ ‬کتاب‭ ‬نوجوانان‭/  ‬ پازل‭ ‬موفقیت‭ ‬نوجوانان  ‬معرفی‭ ‬کتاب‭ ‬بزرگسال ‭ /‬چک‭ ‬لیست  ‬معرفی‭ ‬فیلم‭ / ‬شکست‌ناپذیر ‬جرم‭ ‬مزاحمت‭ ‬تلفنی‭ ‬در‭ ‬قانون‭ ‬چیست؟  ‬روز‭ ‬زن‭ ‬در‭ ‬اروپاش ‬عدالت‭ ‬اجتماعی ‬بازار‭: ‬غول‭ ‬ایرانی‭