هلن آدامز کِلِر در 18 ماهگی در اثر ابتلا به مننژیت، بینایی و شنواییِ خود را از دست داد.
ارتباطش با دنیای بیرون قطع شد.
هلن آدامز کِلِر موفق شد تا به وسیله لمس کارتهایی که حروف برجسته بر آنها نوشته شده است جملههایی را بخواند و با کنار هم چیدن حروف در یک لوح، خود جمله بسازد.
تحصیلات
هلن حتی وقتی که دخترک کوچکی بود بسیار مشتاق ورود به دانشگاه بود.
در سن ۱۴ سالگی، وی در یک مدرسه ناشنوایان در نیویورک ثبت نام کرد.
کلر در سال ۱۹۰۰ توسط کالج رادکلیف پذیرفته شد و ۴ سال پس از آن، به کمک آنی سالیوان معلم خود، که سخنرانیها را در کف دست او مینوشت، از آنجا فارغالتحصیل شد.
در این مدت او توانست با فشار دادن انگشت بر گلوی آنی و تقلید ارتعاشات صوتی او صحبت کردن را بیاموزد؛ بنابراین او اولین فرد نابینا- ناشنوایی بود که از دانشگاه فارغالتحصیل شد.
نویسندگی
هلن کلر از زمانی که در دانشگاه «رادکلیف» دانشجو بود، نگارش را آغاز کرد و این حرفه را ۵۰ سال ادامه داد. علاوه بر «زندگی من»، ۱۱ کتاب و مقالات بیشماری در زمینه نابینایی، ناشنوایی، مسائل اجتماعی و حقوق زنان به رشته تحریر درآورده است.
سال های پایانی
هلن کلر هرگز نیاز نابینایان و ناشنوایان دیگر را از نظر دور نمیکرد.
او از دوستان دکتر «پیتر سالمون»، مدیر اجرایی خدمات هلن کلر برای نابینایان بود و او را در تأسیس مرکزی یاری نمود که به عنوان مرکز ملی هلن کلر برای جوانان و بزرگسالان نابینا- ناشنوا نام گرفت.
او در زمینهٔ حقوق زنان نیز فعال بود و از کنترل بارداری ناخواسته و حق رأی برای زنان حمایت میکرد.
در سال ۱۹۳۶، هلن کلر به «ایستن، کنتیکت» رفت و تا پایان عمر در آنجا ساکن بود. او در ۱ ژوئن ۱۹۶۸ در سن ۸۷ سالگی درگذشت.