ارسطو فرم دراماتیک را تعریف میکند که شامل آغاز، میانه و انجام است و هر اثری که دارای روایت داستانی قابل نمایش باشد از این فرم پیروی میکند. انسان به هر حال روایت گو و روایت شنو است، حتی در خواب و خیالات. عناصر و تکنیکهای داستانی در روایت اجرا شود، داستان شکل میگیرد. دیالوگ، گره افکنی و گره گشایی، طرح و توطئه و اجرای دیالکتیک آنها میتواند فرم یک روایت را به داستان نزدیکتر کند. انسان در مواجهه با شرایط دوست دارد شبیهترین تعریف از واقعه را داشته باشد تا همزاد پنداری اتفاق بیفتد. همینطور کیفیت زندگیش تغییر میکند، فرم داستانی نیز دچار تغییر، تحول، حیات و نوزایی میگردد. عناصر سازندهی داستان از اهمیت بیشتر یا کمتری برخوردار میشوند و ساخت دادن به اشکال مختلف یک گفتار یا نوشتار میتواند به داستان یا قصه، یا حکایت، گزارش، جستار و مقاله نزدیکتر کند.