هنردرمانی ؛ فصل مشترک هنر و روانشناسی
– ساره امینی/ کارشناس ارشد هنر-
هنردرمانی یک روش نسبتا جدید محسوب میشود. به منظور بررسی بهتر ارتباط هنر و روانشناسی؛ در این شماره به تحلیل روانی دو جنبش هنری معروف به نامهای سوررئالیسم و اکسپرسیونیسم میپردازیم.
هنر جولانگاهی برای بیان افکار هنرمند و احساسات اوست.
همچنین هنرمندان به منظور نشان دادن جهان از منظر خود از هنر کمک میگیرند( هنردرمانی ). اکسپرسیونیسم و سوررئالیسم دو جنبش هنری هستند که به شدت تحت تأثیر روانکاوی قرار گرفتند.
نظریه زیگموند فروید روانشناس و عصب شناس اتریشی،تمرکز بسیار قوی بر زندگی، روح انسان و ناخودآگاه دارد و در درمان اختلالات روانی از ایجاد ارتباط بین ضمیر خودآگاه و ضمیر ناخودآگاه استفاده میکند.
هنرمندانی که بخشی از جنبش سوررئالیسم و اکسپرسیونیسم بودند آرزوی شناخت عمیق تر از خود و پیوند واقعی با روح خود را داشتند.
کارل گوستاف یونگ، روانشناس اتریشی و مخترع روانشناسی تحلیلی نیز تأثیر زیادی در آنچه تا به امروز به عنوان هنر درمانی می شناسیم، داشته است.
یونگ جهان کامل ناخودآگاه را بررسی کرد.
به اعتقاد او زبان آن نمادهایی است که دائماً در رویاها آشکار می شوند. او در تمرینات روانشناسی خود از مشتریانش می خواست که رویاها و ناخودآگاه خود را ترسیم کنند. یونگ هنر را وسیله ای برای بیان امر مقدس و اسرارآمیز می دانست.
یونگ در تحلیل خود از هنر استفاده کرد و بیماران خود را تشویق کرد تا خود را از طریق هنر بیان کنند.
سورئالیسم به عنوان یک جنبش هنری بسیار معروف در حدود سال هزار و نهصد و بیست در فرانسه شکل گرفت.
سوررئالیسم به چیزی اطلاق میشود که از تمام واقعیت حذف شده است و به نظر میرسد سوررئالیستهای واقعی و رویایی، روی هر چیزی که ذهن انسان قادر به درک آن نیست تمرکز میکنند، زیرا تابع مثالهای ناخودآگاه هنرمندان سوررئالیست است. شاید شنیده باشید:
سالوادور دالی، نقاش اسپانیایی و رنه مارگیت نقاش بلژیکی در هنر خود تصاویر گویا و رویایی را خلق میکردند که در آن اشیاء، مضامین و انگیزههای ناآشنا یا متضاد با یکدیگر ترکیب می شدند.
سوررئالیستها مشابه آنچه که امروزه در هنردرمانی انجام میدهیم، عبارات، تصاویر و حالاتی را به اشتراک میگذارند که خود به خود رخ میدهند و به سادگی آنها را بدون سانسور بازتولید میکنند. در این روش، آنها هر چیزی را که به ذهنشان خطور می کرد، بدون فکر کردن، بدون کنترل یا فیلتر کردن، یادداشت می کردند. این راه برای ایجاد ارتباط نزدیکتر با ناخودآگاهشان بود.