طاقچه ای به رنگ بی شعوری 3

مهرنوش زنده نوش

|

۰۲ دی ۱۳۹۷

 

من خوبم تو بی شعوری …

هنـوز هـم در حـال ورق زدن کتـاب “بیشـعوری” اثـر خاویـر کرمنـت از طاقچـه کتـاب هایمـان هسـتیم. در دو مطلـب پیشـین بارها از واژه های بی شـعور و بی شـعوری اسـتفاده کـرده ایـم امـا تعریفـی از ایـن واژه هـا ارائـه ندادیـم. شـاید نتوانیـم تعریـف دقیقی از بی شـعوری ارائه دهیـم امـا هنگامـی کـه بـا یک بـی شـعور مواجه شـویم قطعـا متوجـه ی بی شـعوری وی مـی شـویم.

تقریبا همه ی افـراد در ایـن امـر اتفـاق نظـر دارنـد کـه فرد بیشـعور فـردی گسـتاخ، بـی ادب، خودخـواه و غیـر قابـل تحمـل اسـت کـه رفتـار وقیحانـه و نفـرت انگیـزی از خـود بـروز مـی دهـد و خـودش هـم از رفتـار خـود بسـیار خرسـند اسـت. برخـی مـی گوینـد اسـتفاده از واژه ی بـی شـعور بـرای اینگونـه بیمـاران زیـادی عامیانه اسـت و صرفا برای تحقیـر و اسـتهزاء اسـتفاده مـی شـود . برخـی دیگـر این واژه را “سـوبژکتیو” مـی داننـد.

نویسـنده، برایـن عقیـده اسـت که لازمـه ی درمان بی شـعوری اسـتفاده از واژه ی بـی شـعوری اسـت زیـرا اینگونـه بیمار بـه عمـق بیماری پـی خواهـد برد. خـود تحقیقـا نویسـنده معتقـد اسـت کـه بـی شـعوری یـک گرایـش عـادی بـه سرکشـی و تمرد هم نیسـت، بلکه یـک اختلال شـخصیتی و اعتیـاد اسـت کـه هـر چـه سـریع تـر بایـد درمـان شـود. بی شـعورها بـرای خـود قوانین نانوشـته ای دارنـد کـه بـر طبـق آن عمـل مـی کننـد. آنهـا معتقدنـد تمـام مشـکالت را دیگـران بـه وجـود آورده انـد، بنابراین بـه دنبـال شـخصی هسـتند تـا تقصیرهـا را بـه گـردن او بیاندازنـد.

آنهـا تمـام کمـی و کاسـتی هایشـان را پشـت نقابـی از گسـتاخی پنهـان می کننـد. انجام تمـام کارهای برای خودشـان آزاد اسـت و اگر کس هنجارشـکنانه صرفا دیگـری عملـی نـه حتـی خلاف قانـون بلکـه بـر خلاف میـل آنهـا انجام دهـد با وی به تنـدی برخورد مـی کنند. نویسـنده معتقـد اسـت بـرای تعریف بـی شـعوری باید به بیـان صفـات و خصوصیـات فـرد بـی شـعور پرداخـت. دو بـی شـعور تحـت درمـان ممکـن اسـت دربـاره ی تعریف بـی شـعوری اختلاف نظـر داشـته باشـند امـا هـر دو مـی پذیرنـد کـه بـی شـعورند.

متاسـفانه بـی شـعوری حـد و مـرز نـمی شناسـد و یـک بیمـاری فراگیـر و متاسـفانه اعتیـاد آور اسـت. بـرای بیـان برخـی از خصوصیـات بـی شـعورها مـی تـوان به مراقبـت خواهـی، اعتماد بـه نفس، سـرکوبی، تهاجـم، تعصب فکری، وقاحت، تسـلط داشـتن بـر دیگـران، انـکار، ارعاب، غـر زدن، تناقض و معما اشـاره کـرد کـه در ایـن فصل نویسـنده در مـورد هر یـک از این خصوصیـات بـه تفضیـل توضیـح داده اسـت.

بـی شـعورها مـی توانند بـا نیشـخند، پوزخند و اسـتهزای دیگـران شـاد باشـند ولـی شـادی واقعـی در زندگـی آنان جایـی نخواهـد داشـت همانگونه که تعریفشـان از عشـق، عشـق به خودشـان، موقعیتشـان، ثروتشـان، نظراتشـان و تعصباتشـان است. نویسـنده بـی شـعوری را بـه بـاد تشـبیه کـرده کـه دارای شـدت اسـت گاه ملایـم اسـت و گاه مـی توانـد ویرانگـر و آسـیب رسـان باشـد.

 

فـرد مبتلا بـه بـی شـعوری هـر چـه زودتـر از بیمـاری خـود آگاهـی پیـدا کنـد راحـت تـر مـی توانـد تحـت درمـان قـرار بگیـرد. خلاصه اینکه بی شـعور کسـی اسـت کـه کارهای اشـتباه در زمانـی اشـتباه و به شـیوه ی اشـتباه را انجـام می دهد و از انجـام دادن آنهـا نیـز ابایی ندارد. در شـماره ی آینده انواع بی شـعوری را بررسـی مـی کنیم.

 

این مطلب را به اشتراک بگذارید
آخرین مطالب

نقدی بر احداث بوستان‌های ویژه‌ بانوان

فاطمه آرا

|

۱۷ مهر ۱۴۰۳

چهاردیواری، اختیاری؟!

حانیه محمدی

|

۱۶ مهر ۱۴۰۳

چگونه بنویسم؟

لیلا راهدار

|

۱۵ مهر ۱۴۰۳

ویژگی‌های زنان موفق

الهام محمدی

|

۱۴ مهر ۱۴۰۳

سفر خودباوری: سموم احساسی

زن و اجتماع

|

۱۱ مهر ۱۴۰۳