|

۱۱ فروردین ۱۳۹۸

برابـری زنـان و مـردان نیازمنـد فراهـم آوردن بسـتر اسـت دو عقیـده عمـده وجـود دارد.
آنهـا کـه میگوینـد بـه زنـان توجـه ویـژه داشـته باشـیم و
گروهـی کـه میگوینـد ایـن اسـتراتژی ریشـه در تفکـری تبعیض آمیـز دارد و بایـد شایسته سـالاری پیشـه کنیـم.


بیـن علمـا اختلاف اسـت کـه کـدام روش میتوانـد مـا را بـرای رسـیدن بـه مطلـوب، بیشـتر کمک کنـد.
امـا آنچـه واضـح اسـت تفکـر دوم تیـغ دو لبـه اسـت و تفکـر اول مسـتعد رادیکالیـزم.
نمیخواهـم کار را بکشـانم بـه صحبتهـای اخیـر وزیـر کشـور.


میخواهـم وزیـر کشـور را بیـاورم جلـوی چشـمتان.
فعـالان حـوزه زنـان بـه نقـص کروموزومـی غم انگیـز در سیسـتم تفکـر زنانـه پـی برده انـد .
کـه اصطلاحـی مثـل خشـونت زن علیـه زن از دل همیـن «ژن بـد» بیـرون میآیـد.


پیـروی زنـان از قواعـد مردانـه.
دوره دانشـجویی از جوانهـای وطن پرسـت سـاده انگاری بودیـم کـه بـا تمـام توانمـان آمـده بودیـم دنیـا را جـای بهتـری کنیـم.
فکـر میکردیـم سیاسـت مثـل حرفهـای خاتمـی و تئوریهـای حجاریـان و فلسـفی دنهای سـروش محـل مناقشـه و مناظـره و مصالحـه اسـت.
درحالیکـه واحدهایـم را یکی یکـی حـذف میکـردم و می افتـادم در حـال یادگرفتـن قواعـد بـازی قـدرت بـودم.
سـعی میکـردم چیزهایـی را یـاد بگیـرم کـه میبایسـت دوازدهسـالگی آموختـه باشـم.
مغـزم را از اطلاعـات به دردنخـور معلمهـای ناشـی پـا ک میکـردم و به جایـش
هنـر گفتگـو، تسـامح، همزیسـتی، احتـرام بـه خـود و احتـرام بـه دیگـران میآموختـم.

دنیای جدید چنان جذاب و کاربـردی بـود کـه نه تنهـا هیـچ علاقـه ای بلکـه هیچ وقتـی هـم بـرای تلـف کـردن
سـر کلاس شـیمی 2 نداشـتم.
سـه سـال بـود دبیـر سیاسـی تشـکل و آچار فرانسـه بودم
از نشـریه و شب شـعر و فیلم کوتاه و جلسـات پژوهشـی تـا نـگارش بیانیه هـای جنجالـی را انجـام مـیدادم.
عاشـق ایـن بـودم کـه پیشـرفت کنـم. همزمـان در «ان جـی او»هـای سـطح شـهر هـم فعـال بـودم
و اسـمی بـرای خـودم در کـرده بـودم.
یـک مـاه نزدیـک بـه برگـزاری انتخابـات تشـکلمان، یـک عضـو جدیـد وارد شـد کـه دارای «ژن خـوب» بـود. انتخابـات برگـزار شـد .
او کـه رای حـد نصـاب بـرای ورود بـه شـورا را نیـاورده بـود بـه قائـم مقامـی دبیـر منصـوب شـد.
قبـل از انتصـاب، دبیـر بـا مـن کـه بـه قـول خـودش در بیـن اعضـا پـر نفـوذ تـر بـودم مشـورت کـرد.
اسـتدلال ایـن بـود «یـک مـرد بـرای قائم مقامـی بهتـر اسـت»
قبـل از ایـن فکـر میکردم ایـن اسـتدالال عجیـب فقـط مـال آدمهـای سـنتی و پـدر مادرهاسـت.


چنـد سـال بعـد انتخابـات 88 بـود.
مـن عضـو شـورای مرکـزی حـزب اعتماد ملی بـودم برای بـه دسـت آوردن ایـن جایـگاه جنگیـده بـودم .
و برنامـه ای بـرای دبیـر سـتاد جوانـان آمـاده کـرده بـودم و بـه کنگـره ارائـه دادم.

پـس از تمجیـد بسـیار و تشـویق بـرای همـکاری بـا فـرد تـازه از راه رسـیده بـه مـن گفتنـد:
«یـک آقـا بهتـر میتوانـد از پـس فشـار سـتاد بربیاید»
مـن کـه تـا آن موقـع در مقابـل ایـن جملـه میایسـتادم از ایـن بـه بعـد شـنیدن ایـن اسـتدالال برایـم عـادی شـد.


چنـد سـال بعـد از پشـت سـر گذاشـتن شـور و هیجـان، سیاسـت منشـی یـک شـرکت پخـش شـده بـودم.
عالی رغـم اینکـه هیـچ علاقـها ی نـه بـه پیشـرفت در آن داشـتم و نـه بـه مانـدن،
رییسـم معتقـد بـود تواناییهایـم میتوانـد در حـد مدیـر فـروش باشـد با وعده اضافه حقـوق از مـن راندمـان کاری بالاتـری خواسـت.
چنیـن شـد.
بـه موعـد مقـرر کـه رسـید گفـت:


«از کار شـما راضـی ام. حقوقتـان اضافـه میشود و همیـن شـرح وظایـف را انجـام بـده امـا بـرای ایـن پسـت یـک مـرد بهتراسـت»


رئیـس خوبـی بـود
. حداقلـش ایـن اسـت کـه بـه حقوقـم اضافـه کـرد و تواناییهـای فراموش شـده ام را بـه مـن یـادآوری کـرد.
مدتی بعد… ایـن رونـد تکـرار شـد و میشـود.
بارهـا و بارها.
مـن رؤسـای زن هـم داشـته ام.

مدیـران زنـی کـه ترجیـح میدادنـد دسـت راستشـان یـک مـرد باشـد نـه بـرای همپوشـانی،
بـرای اینکـه معتقد بودند یک آقا بهتر از پسـش بر میآید.
بـدون داشـتن هیـچ متر و معیاری.
دوسـتانی داشـتم کـه مدیـران زن موفقـی بودنـد امـا ترجیـح میدهنـد یـک مـرد مشاورشـان باشـد
نـه بـرای آنکـه بـر اسـاس فلان معیـار شایسـته اسـت.
بـرای اینکـه «بالاخـره مردهـا اوضـاع بـازار/کار ما/برخـورد بـا زیردسـت را بهتـر میفهمنـد»
مـن همـکاران فرهیختـه و روشـنفکری را میشناسـم بـه «اخلاق زنانـه» نداشتنشـان میبالنـد.


بـرای پایـان دادن بـه قواعـد مردانـه بایـد مـو را ماسـت بیـرون کشـید.
ممکـن اسـت اشـتباه کنیـم و گاهـی سرشـیر را هـم بیـرون بیندازیـم.
امـا مـن ترجیـح میدهـم قواعـد خـودم را بنـا کنـم.
نـه قواعـد جامعـه مذکـرزده.
حـالا در کسـب وکار کوچکـم یکـی از معیارهـای مـن بـرای انتخـاب همـکار
نه فقـط زن بـودن بلکـه نـگاه زنانـه داشـتن اسـت.