“زنگ ساعت آغاز هفته را یادآوری ام می کند؛ شنبه لعنتی. خستگی دیشب هنوز در تنم مانده است. با همه محدودیت ها،این هفته نتوانستم مقابل اشتیاق خانواده برای یک دورهمی مقاومت کنم. خانوده خودم و همسرم در حد بسیار معدود شام را مهمان خانه مان شدند. باوجودی که صبح جمعه تنها صبحی است که می توانم با آرامش از خواب بیدار شوم،در همان ساعت بیدار شدم و به آشپزخانه رفتم. جمعه تنها روزی است که هم به کارِ خانه می رسیم هم به خانواده،هم مهمانی، هم گردش و گاهی هم حجم کار اداره از ساعت و روزهای کاری به خانه و زمان استراحت می کشد. صبح را به تمیزکاری پرداختم و عصر را به تهیه غذا و تا پایان شب آن قدر گرفتار خانه داری بودم که جز کار محول شده اداره، شستن ظرف ها هم به تعویق افتاد. بماند که بیشتر از دوسال است که درس و مشق فرزندان هم روی دوشم سنگینی می کند. و شنبه لعنتی می رسد تا با زورگویی ها و بی احترامی های محیط کاری که هیچ پایانی بر آن ها نیست هفته خود را آغاز کنم. “
زنان کارمند روزهای سختی پشت سر می گذارند؛ کارِ خانه و اداره و البته مدرسه فرزندان. جاده ای ناهموار از خانه تا اداره با سنگلاخ هایی که تبعیض جنسیتی سر راه آن ها گذاشته است. گرچه از نظر تحقیقاتی زنان نسبت به مردان مسئولیت پذیرتر، قانون مدارتر و بادقت ترند اما از منظر حقوق و دستمزد و ارتقای شغلی در رده های پایین ساختار سازمانی قرار می گیرند. آمار تحصیلات تکمیلی زنان در سال های اخیر روند رو به رشدی داشته و این یعنی نیمی از نیروی انسانی سازمان های دولتی و غیر دولتی در ارتقای شاخص علم در توسعه اجتماعی نقش داشته اند اما در ارتقای خود به مانع برخوردند و این به هیچوجه عادلانه نیست.
زنان کارمند؛ دختران، همسران و مادران یک خانواده چند نفری اند؛ یک جامعه کوچک که اداره کردن آن هم جزیی از وظایف چندگانه آن ها است اما توانمندی های ذاتی و اکتسابی آنان در خانواده و اداره، از سوی جامعه مردسالار نادیده گرفته شده و حتی تهدید، انکارو یا سرکوب می شود. زنان گویی در دو اداره خدمت می کنند اما یک حقوق هم به سختی می گیرند. مدیریت خانواده از نظر عاطفی، اجتماعی و اقتصادی کار یک نفر نیست اما یک نفر همه این کارها را انجام می دهد؛ زن کارمند. اگر مقیاسی برای قیاس عملکرد زنان کارمند نسبت به مردان کارمند باشد و معیاری در ترازوی قضاوت قرار گیرد وجود زنان در خانه نعمت و در ساختار سازمان ها یک مزیت است برای تسهیل و تلطیف فرآیند خدمات دهی آن سازمان. زنان توانایی انجام هم زمان چندین مسئولیت را دارند؛ در خانه مادرانی زحمتکش و در اداره کارمندانی مسئولیت پذیر. اما شاخص های نابرابر دستمزد، نبود شبکه ایاب و ذهاب، تهدید امنیت شغلی، ممنوعیت پیشرفت های سازمانی، عدم اجرای قوانین حمایتی بارداری و زایمان، … حقوق آنان را در جامعه کاری تضییع و نارضایتی را در لایه های زندگی آنان تزریق کرده است.
“کارم را دوست دارم و با اشتیاق برای کارآمدی ام آموزش دیده ام. قانون، حجت و مسئولیت، چراغ راهنمای من بوده است. اما سازمان این اشتیاق و مسئولیت پذیری را پاسخی درخور نداده و تلاش خالصانه مرا نادیده گرفته است. سال ها پیش نرفته ام اما عقب هم نمی کشم. هرچه از خانه نشینی افسرده شدم هویت و مسئولیت اجتماعی، اعتماد بنفس را در من تقویت کرد. حالا همسر و مادر قوی ای برای خانواده ام و همکار توانمندی برای سازمانم هستم.”
مطالب مشابه