بیشعوری
در مطالب پیش به تعریف و ماهیت بی شعوری پرداختیم. در این شماره تصمیم داریم کمی از شدت بی شعوری سخن بگوییم و سپس به معرفی انواع بی شعوری از دیدگاه نویسنده بپردازیم.
برای بررسی و شناخت دقیق بی شعوری تنها فهرست کردن نشانه های بی شعوری کافی نیست. بی شعوری به عنوان یک بیماری قدرتی دارد که میتواند همه ی زندگی انسان ها را تحت الشعاع خود بگیرد.
بی شعوری به مثابه ی باد، می تواند گاهی آرام و گاهی شدید باشد. برخی از مواقع برای کسانی که به بی شعوری مبتلا نیستند، بیماری بی شعوری قابل درک نیست. بیماری بی شعوری در افراد مختلف شدت و ضعف دارد، بطور مثال یک بی شعور تمام عیار از یک بی شعور گه گیر و یک بی شعور گه گیر از یک بی شعور آب زیرکاه از شدت بی شعوری بیشتری برخوردار است.
نویسنده در فصل دوم کتاب خود انواع بی شعوری را معرفی می کند. بی شعورهای اجتماعی، تجاری، مدنی، مقدس مآب، عصر جدید، دیوان سالار، بیچاره و شاکی در تقسیم بندی بی شعورها در کتاب خاویر کرمنت جای دارند.
بی شعورهای اجتماعی، بی شعورهای معمولی ای هستند که در پیاده رو ها، خیابانها، سینماها، میهمانی های خانوادگی و حتی رختخوابِ ما به راحتی یافت می شوند. گاهی اوقات تشخیص این نوع بی شعورها بسیار سخت می شود زیرا آنها خیلی زیرکانه ادای آدمهای معمولی را در می آورند.
صنعت بازرگانی و تجارت از جمله رشته هایی هستند که بی شعورهای زیادی جذب آن میشوند دلیلش هم ساده است بی شعورها عاشق پول، قدرت و رقابت هستند. ممکن است یک بی شعور تجاری در رشته ی خود استاد باشد. نکته ی جالب اینجاست که بی شعورها در ورزش های تیمی خوب بازی میکنند و اغلب اوقات بازیکن فیکس هستند.
اعتراض مدنی مُد روز است و بسیاری از انسانها جذب آن می شوند و همین امر ممکن است آنها را به بی شعور مدنی تبدیل کند. بی شعورهای مدنی به نوعی خطرناکترین نوع بی شعورها برای جامعه محسوب می شوند این امر به خاطر واگیردار بودن بیماری آنهاست. مقدس مآبی آخرین دست آویز برای بی شعورهاست. آن ها به اسم دین و مذهب و با استفاده ی ابزاری از واژه ی تدیّن و اخلاق اهداف خود را پیگیری می کنند. آن ها گمان می کنند وظیفه ی اخلاقی دارند تا افسرده حالی خود را به دیگران نیز منتقل کنند. اگر بی شعورهای مقدس مآب نمی توانند هیچ چیز خوبی در دیگران ببینند در مقابل عده ای هم هستند که نمی توانند هیچ چیز بدی در دیگران ببینند (یا حداقل اینطور ادعا میکنند).
برای یک بی شعور هیچ چیز ناامید کننده تر و خرد کننده تر از آن نیست که احساس کند قدرتش برای تسلط بر دیگران افول کرده است. بنابراین بی شعورهای دیوان سالار بسیار به شغلهای مدیریتی علاقمند هستند. بی شعورهای بیچاره نسبت به سایر بی شعورها کمبودهای عاطفی بیشتری دارند. بی شعورهای شاکی هرگز راضی نمیشوند. به نظرِ یک بی شعورِ شاکی، هرگز نه آسمان به اندازه ی کافی آبی هست و نه آب، مرطوب… .
در شماره های آتی به بررسی اینکه “وقتی جامعه دچار بی شعوری می شود…” می پردازیم.