سهم اندک زنان در جایگاههای مدیریتی
در دهههای اخیر، مساله حضور زنان در جایگاههای مدیریتی به یکی از مباحث مهم و چالشبرانگیز در حوزههای اجتماعی و اقتصادی تبدیل شده است. تلاشها برای بهبود شرایط زنان در عرصههای مدیریتی همچنان ادامه دارد و این روند نشاندهنده تغییری مثبت در نگرش جوامع به نقش و تواناییهای زنان است.
با این حال علیرغم اقدامات انجام شده در این زمینه، زنان همچنان به عنوان قشری که نیمی از جمعیت کشور را تشکیل می دهند و در زمینه تحصیلات عالی جمعیت قابل توجهی را شامل می شوند اما در بحث اشتغال و جایگاه های مدیریتی فاصله معناداری با مردان دارند.
بررسیها نشان می دهد که جمعیت زنان شاغل در ایران بسیار پایینتر از جمعیت مردان شاغل است. همچنین تعداد زنان بیکار از مردان بیکار بیشتر است این در حالیست که تعداد زنان تحصیلکرده دانشگاهی بیشتر از مردان است.
زنان در محیطهای کاری نقشهای متعددی را بر عهده دارند و توانستهاند با بهرهگیری از مهارتهای مدیریتی و ارتباطی خود، تأثیر قابلتوجهی بر بهرهوری و فرهنگ سازمانی بگذارند. تحقیقات نشان داده است که حضور زنان در مدیریت، تنوع فکری و رویکردهای نوآورانه را افزایش میدهد که این امر به بهبود عملکرد سازمانی منجر میشود. در ایران با توجه به اهمیت موضوع در برنامه ششم توسعه حضور ۳۰ درصدی زنان در پستهای مدیریتی لحاظ شده که تاکنون ۲۵ درصد آن محقق شده و بدیهی است که باید کار در این حوزه با جدیت بیشتری انجام شود.
این در حالیست که انسیه خزعلی معاون امور زنان و خانواده رئیسجمهور اعلام کرده، در حال حاضر ۲۵ درصد از مدیران کشور را بانوان تشکیل میدهند. او اما معتقد است که سهم مدیریتی زنان باید به ۵۰ درصد برسد و در این خصوص از ادارات و دستگاههای اجرایی خواسته تا به کارگیری زنان در پستهای مدیریتی را به صورت جدی عملیاتی کنند.
البته طبق پژوهش سال ۲۰۲۱ که در خصوص نقش مدیریتی زنان در سراسر جهان انجام شده و نتایج آن در فوریه ۲۰۲۳ در پلتفرم جهانی استاتیستا منتشر شد، بالاترین نرخ مدیریت زنان با 57 درصد مربوط به اردن و سپس سنت لوسیا و فیلیپین با نرخ ۵۰ درصدی میباشد. در این زمینه کمترین نرخ مدیریت زنان با رقمی کمتر از 6 درصد به پاکستان اختصاص دارد. همچنین بر اساس این پژوهش نرخ مشارکت زنان در پستهای مدیریتی ترکیه ۱۹، عراق ۱۵ درصد، عربستان سعودی ۱۶ درصد و قطر ۱۴ درصد است.
چالشها و موانع
زنان همچنان با چالشهای متعددی در راه دستیابی به موقعیتهای مدیریتی مواجه هستند. در این خصوص با اصطلاحی تحت عنوان «سقف شیشه ای» مواجه هستیم که در مواقع موانع نامرئی را شامل می شود که بر سر راه ارتقا و پیشرفت زنان قرار دارد.
از جمله این چالشها میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
1. کلیشههای جنسیتی: تصورات نادرست درباره تواناییهای زنان در رهبری همچنان وجود دارد. این کلیشهها میتواند باعث شود که زنان در محیطهای کاری بهطور جدی مورد ارزیابی قرار نگیرند.
2.عدم توازن کار و زندگی: زنان اغلب با فشارهای بیشتری برای مدیریت همزمان مسئولیتهای شغلی و خانوادگی مواجه هستند.
این فشارها میتواند بر ارتقای شغلی آنها تأثیر منفی بگذارد.
3.شبکهسازی و حمایتگری: مردان اغلب از شبکههای قویتری در محیطهای کاری برخوردارند که میتواند به تسریع پیشرفت شغلی آنان کمک کند. زنان برای رقابت در این زمینه نیازمند تقویت شبکههای حرفهای خود هستند.
سیاستهای حمایتی و ابتکارات برای افزایش مشارکت زنان در مدیریت، بسیاری از کشورها و سازمانها، سیاستهای حمایتی متعددی را به کار گرفتهاند.
برخی از این سیاستها عبارتند از:
- اعطای مرخصی زایمان و حمایت از والدین: تسهیل بازگشت به کار پس از زایمان و فراهمسازی شرایطی برای تعادل کار و زندگی.
- برنامههای توانمندسازی و آموزش: ارائه دورههای آموزشی و کارگاههای توسعه رهبری به منظور ارتقای مهارتهای مدیریتی زنان.
- سهمیهبندی جنسیتی در هیئت مدیرهها: تعیین سهمیه برای حضور زنان در سطوح بالای مدیریتی بهعنوان راهکاری کوتاهمدت برای افزایش تنوع.
تلاشها برای بهبود وضعیت زنان در جایگاههای مدیریتی نتایج مثبتی به همراه داشته است. حضور زنان در مدیریت نهتنها به افزایش بهرهوری و ارتقای فرهنگ سازمانی کمک میکند، بلکه به تحقق عدالت جنسیتی و ایجاد الگوهای مثبت برای نسلهای آینده نیز منجر میشود.
هرچند که موانع و چالشهای بسیاری در مسیر دستیابی زنان به جایگاههای مدیریتی وجود دارد، اما با تدوین و اجرای سیاستهای حمایتی مناسب و افزایش آگاهی عمومی، میتوان به بهبود شرایط موجود امیدوار بود.
افزایش مشارکت زنان در عرصههای مدیریتی نه تنها به توسعه فردی و حرفهای آنان کمک میکند، بلکه به پیشرفت جامعه و ارتقای سطح رفاه عمومی نیز منجر میشود. به همین دلیل، تلاش برای دستیابی به تعادل جنسیتی در مدیریت باید بهعنوان اولویتی جهانی ادامه یابد.