به بهانه هفته کتاب؛
کرمان، چگونه پایتخت فرهنگی کتاب می شود؟!
«هر چقدر ما ایرانیها شیلنگِ قلیان به دست داریم، این غربیها کتاب در دست دارند و کتاب جزو لاینفک زندگی این مردم است!» جلال آل احمد هنوز این روزها را ندیده که جوان و نوجوان ما در جنگل سرسبز قائم قلیان به دست گرفته و بهترین سال های عمرش را دود می کند. یار مهربان سال های کودکی ما عجیب، غریب شده و مورد نامهربانی جامعه امروز قرارگرفته است. حال که هم کتابفروشی ها کم رمق شدند و هم نسل جوان بیگانه با بهترین دوست و هم شیوع ویروس کرونا دورهمی های فرهنگی را معلق کرده راه جدیدی برای ارتقای فرهنگ مطالعه باید ساخت.
“پایتخت فرهنگی کتاب” عنوان پرطمطراقی است که سال ها مدیران فرهنگی کشور را به میدان آورده و شهرها را برای کسب آن به رقابت فراخوانده است. کرمان نیز در این دوره از قافله عقب نماند و با ارتقای شاخصه های “پایتخت فرهنگی کتاب” قدم در راه توسعه فرهنگی گذاشت. یکی از شاخص های دریافت این عنوان، راه اندازی شعبه ای از موسسه فرهنگی “شهر کتاب” است که علاوه بر فروش کتاب و نوشت افزار، برگزارکننده آیین های امضا و رونمایی از کتاب، دعوت از نویسندگان مطرح و فعالیت های مروج فرهنگی برای کتاب و کتابخوانی است. با این که جایگاه کتاب و سرانه مطالعه در کرمان مناسب نیست بررسی این اتفاق می تواند راهی را برای اصلاح این معضل پیدا کند.
حال کتابفروشی های شهر خوب نیست. توزیع کتاب نامناسب است یا سرانه مطالعه پایین است کتابخوان ها و کتابفروش ها از وضع موجود ناراضی اند. اما برای یک شهر با سابقه عمیق فرهنگی، شاخص تعداد کتابفروش، کتابخوان و کتابخانه مطلوب نیست و چاره ای باید اندیشید. نام کتابفروشی های شهر کتاب، فرهنگ، المهدی، … سال ها بر پهنه خیابان های این شهر می درخشید اما این روزها چراغ کتابفروشی های قدیمی شهر خاموش است.
آقای سعیدی از کتابفروشی های باسابقه شهر در ذهن اهالی قلم چهره ای دوست داشتنی و به یادماندنی است. وی که سالهاست مدیریت کتابفروشی فرهنگ را بر عهده دارد از این وضعیت به عنوان روزهای آخر عمر کتابفروشی یاد می کند. وی با اشاره به سایت های اینترنتی فروش کتاب و انواع کتاب های دیجیتال می گوید: «وقتی کتاب مستقیم به دست خواننده اش می رسد کتابفروشی ها رونق اقتصادی شان را از دست می دهند.» این فرهنگی باسابقه با بیان این که کرمان، کمبود کتاب ندارد می افزاید: «گرانی کتاب و اجاره بهای سنگین از موانع ماندگاری این صنف هستند و ایجاد بازار جدید برای کتاب فقط حضور یک رقیب دولتی با بودجه کلان برای صنف کتابفروشی های کرمانی است.»
آقای مددی نیز که عمرش را در میان قفسه های کتابفروشی اش گذرانده با طرح این سئوال که آیا کتابفروشی های کرمان کم کاری کرده اند؟ می گوید: «ما کتابفروشان قدیمی توان رقابت با کتاب فروشی ای که بنیه مالی قوی دارد نداریم.» وی با اشاره به پیشنهادات متعدد فروش کتاب های تخفیف خورده می افزاید: «موسساتی هستند که از ما می خواهند کتاب هایی را که مترجم و ناشر گمنام دارند با 70 درصد تخفیف به فروش برسانیم اما این کار ظلم به اهالی کتاب و مطالعه است.»
«کتاب هست اما گران است.» این پاسخ اکثر کسانی است که به دنبال دلیل گران بودن کتاب، از خرید و مطالعه آن طفره می روند. البته گرانی کتاب نیز مثل بقیه کالاهای موجود در ایران از افزایش قیمت بی بهره نماند اما با توجه به وضعیت کاغذ و نشر و با توجه به افزایش چندبرابری قیمت کالاهای اساسی، این غذای روح ارزان هم هست.
آقای زینلی را هربار که به کتابفروشی می روم می بینم؛ با چندین جلد کتابی که می خرد. وی نشر و توزیع کتاب در کتابفروشی های کرمان را بر اساس نیاز مخاطب مناسب عنوان ولی تصریح می کند: «مردم بیشتر به کتاب های انگیزشی علاقه نشان می دهند اما گاهی هم کسانی مثل من مجبور می شویم کتاب های فلسفی موردنیاز را سفارش دهیم.»
به گفته زینلی میزان فروش کتاب به به عرضه آن بستگی دارد و مردم بیشتر کتاب می خرند تا این که آن را بخوانند. وی با اشاره به عدم اعلام میزان سرانه مطالعه به تفکیک استانی می گوید: «سرانه مطالعه کشور در مرکز مطالعات ایران 12 و نیم دقیقه اعلام شده در حالی که این آمار در کشورهای اروپایی بالای 40 دقیقه است.» زینلی با بیان این که رفتار مردم در جامعه میزان مطالعه آن ها را مشخص می کند می افزاید: «وقتی کتاب احساس نیاز مردم نیست کتاب نمی خوانند حتی اگر به نمایشگاه کتاب بروند؛ کتاب می تواند راهنمای خوبی برای همه باشد.»
زینلی همچنین معتقد است: «کودکی نقش مهمی در شکل گیری شخصیت هر انسان دارد. پدر و مادر، معلمان پرورشی یا حتی رسانه ها می توانند در کتابخوان کردن جامعه نقش داشته باشند؛ بایستی فرهنگ مطالعه در جامعه ترویج شود وگرنه در دعوت از یک چهره برای برنامه ای چون “کتاب باز” بیشتر به چهره توجه می شود تا کتاب!» وی با بیان این که ایران، مهد فرهنگ است اظهار می دارد: «قرآن، معجزه دین اسلام نیز یک کتاب است اما ما بیشتر آن را قرائت کردیم تا مطالعه کنیم و بیاموزیم.» او نیز در جواب افرادی که گرانی کتاب را بهانه کرده اند می گوید: « کتاب احساس نیاز مردم نیست وگرنه قیمت مواد غذایی، لوازم آرایشی، … بالاتر است.» وی به عنوان کسی که ساعت های زیادی از روز را به مطالعه کتاب در خلوت خود می پردازد پیشنهاد می دهد: «قرار دادن کتابخانه کوچکی در اماکن عمومی مثل مراکز درمانی یا فرودگاه ها، ساخت برنامه هایی برای معرفی کتاب در رسانه ها و برگزاری مراسم رونمایی و جشن امضا می تواند در ترغیب جامعه به کتابخوانی تاثیرگزار باشد.»
محمدصالح رزم حسینی، کاریکاتوریست است اما به پشتوانه مطالعه فراوانی که دارد در موضوعات مختلف اثری خلق و جایزه های بین المللی را درو کرده است. او 1700 جلد کتاب در دو کتابخانه شخصی اش دارد. او که بین دوستانش به صالح بیشتر معروف است در این باره می گوید: « حال من با خرید کتاب خوب می شود حتی اگر کتابی هدیه بگیرم خودم نیز باید آن کتاب را بخرم؛ شده از دوستم پول قرض کردم و کتاب خریدم این کار در ذات من است و اخلاق خیلی خوبی نیز هست!» صالح را همه کتابفروشی های شهر می شناسند: «سال هاست بین همه کتابفروشی های سطح شهر می چرخم گرچه دوسال بخاطر کرونا تهران نرفتم ولی یکی از جاهایی که در هر سفر سر میزنم کتابفروشی های آن شهر است.» وی با بیان این که خیلی چیزها سلیقه شخصی و ذاتی است می گوید: «وقتی درباره فیلمی زیاد تبلیغ شود حس من به واقع بینی فیلم شک می کند؛ من چند برنامه “کتاب باز” سروش صحت از شبکه نسیم را دیده ام جز چند نوبت که خوب بود بقیه را بخاطر برخی مهمانان نگاه نکردم!»
صالح افزایش کتابفروشی ها را تنها راه حل ترویج فرهنگ مطالعه نمی داند اما می افزاید: «صدها کتاب فروشی هم افتتاح شود این افراد جامعه هستند که باید کتاب بخوانند.» وی برنامه های فرهنگی متنوع را راهکار جدید ترویج کتابخوانی عنوان و تاکید می کند: « مثلا جشن امضای کتاب، کار خوبی است که زیاد هم انجام می شود مثلا خود من اگر خانم گلی ترقی یا سیامک گلشیری یا حتی روح خانم فروغ را از نزدیک ببینم ذوق مرگ می شوم! اگر هدیه ای هم با امضای آن ها بگیرم بهتر؛ ضمن این که بقیه هم با این نویسندگان آشنا می شوند.» صالح با اشاره به تعدد مراسم افتتاح و رونمایی در کشور می افزاید: «ولی جشن رونمایی و امضای کتاب، بیش از همه آن ها باارزش است.» وی همچنین معتقد است: «فرد علاقمند به مطالعه باید خودش قدمی بردارد و کاری بکند و منتطر نماند نهادهای دولتی برای حل این معضل به میدان بیایند وگرنه انگیزه کتابخوانی با پادرمیانی نهادهای دولتی ایجاد نمی شود!» این هنرمند کرمانی پیشنهاد می دهد: «باید خودمان انگیزه کتابخوانی ایجاد کنیم؛ مثلا خود من در حوزه کاریکاتور و در پیج و کانال شخصی ام همیشه کتاب ها، فیلم ها و کاریکاتورهای خوب را به دنبال کنندگانم معرفی می کنم.»
اما با تغییر دنیای کتاب از مکتوب به دیجیتال، تکنولوژی شکل کتاب و سرانه مطالعه را تغییر داده است. امروزه کتاب را فقط از کتابفروشی ها نمی خرند که با اعلام میزان فروش کتاب، به عدد بالای آن افتخار کنند! نسخه های پی دی اف و صوتی کتاب در سایت ها و فضای مجازی، مطالعه را برای عده ای آسان کرده و ساعت آن را افزایش داده است. با این وجود هنوز هم لذت خواندن و در آغوش گرفتن نسخه چاپی کتاب برای اهالی مطالعه بیشتر است. اما همه در فضای مجازی، کتابخوانی نمی کنند. به گفته صالح رزم حسینی سهم ملت از فضای مجازی مطالب دیگر است تا کتاب، اما او کتاب می خواند و به سلیقه دیگران نیز کاری ندارد.
شاید بر اساس یک معادله، میزان کتابفروشی ها نسبت به جمعیت شهری کرمان کافی نیست اما همین مقدار هم از کسادی بازار گلایه دارند. با این حال نمی شود بر اساس فروش کتاب و تعداد کتابفروشی، سرانه مطالعه جامعه را تخمین زد. بر اساس گزارش سال گذشته فیدیبو میانگین مطالعه روزانه کاربران، هشت ساعت کتاب الکترونیک و پنج ساعت کتاب صوتی بوده است و نمی توان با فروش پایین کتاب در فروشگاه ها و نمایشگاه ها، سرانه مطالعه مردم ایران را هشت دقیقه در روز عنوان کرد. آن هم در ایام شیوع ویروس کرونا که خانه نشینی تنها توصیه کاربردی بود مطالعه انواع کتاب آن هم توسط بانوان رنگ و رویی جدید به خود گرفت و جامعه را با سرانه ای بالا مواجه کرد.
سال ها پیش بود که تحولی در عرضه کتاب در کرمان ایجاد شد. کتابفروشی هایی مثل شهر فرهنگ و طاقچه با عشق و تعلق جوانان شهر به کتاب و مطالعه، به آیین های رونمایی و جشن امضا روی آوردند و علاقمندان به فرهنگ و هنر را ساعتی دور محفل دانایی جمع کردند. شهرزاد یوسفی مدیر کتابفروشی طاقچه از آغاز این اتفاق قشنگ می گوید: «در هفت سالی که کتابفروشی طاقچه پابرجا بود یکشنبه ها به معرفی کتاب اختصاص داشت یا باشگاه کتابخوانی برگزار می شد؛ رونمایی کتاب، جشن امضا و نقد و بررسی و حتی نمایشنامه خوانی که چون مستمر بود در جامعه آن روز کرمان جا افتاده بود و روند رو به جلویی داشت.» وی با اشاره به تاثیر باشگاه کتابخوانی در ارتقای مطالعه شرکت کنندگان می افزاید: «برگزاری دو دوره آشنایی با سبک های ادبی نیز و ساختار نویسندگی، روزهای خاطره انگیزی برای همه ما رقم زد.» یوسفی اما برگزاری این نوع برنامه ها را سخت عنوان و تصریح می کند: «چون هیچ حمایتی از هیچ نهادی نشدیم و مستقل عمل کردیم انرژی زیادی صرف شد.»
به گفته وی مسئله کتاب و مطالعه مربوط به بهانه هایی چون کرونا و طاعون و ریزش سنگ از آسمان نیست اما بی تاثیر هم در افزایش قیمت کتاب و رکود سرمایه کتابفروش نخواهد بود. دولت با کتاب دوستی خاله خرسه دارد؛ یعنی اگر فقط به سانسور کتاب ها اکتفا می کرد و اجازه می داد بخش خصوصی در بخش کتاب اختیار داشته باشد اوضاع بهتر می شد ولی تخفیف ها و نمایشگاه ها در مورد برخی کتاب ها باعث شده ذهنیت جامعه به سمتی رود که قیمت پشت جلد را واقعی نداند. یوسفی اما فروش ویژه فصلی کتابفروشی را در تقویت زنجیره صنعت کتاب موثر می داند و می افزاید: «با این حال اما باز هم اختصاص یارانه بر اساس متراژ کتابفروشی ها صورت گرفت و کتابفروشی های زنجیره ای جای کتابفروشی های کوچک تر را گرفتند.» وی با انتقاد از عدم رسیدگی دولت به مشکلات حوزه کتاب اظهار می دارد: «اگر دولت این بخش را رها کند و فقط به قانون گذاری بپردازد بخش خصوصی می تواند مشکلات صنعت کتاب را حل کند.» مدیر کتابفروشی طاقچه داستان اصلی مخاطب کتاب را آموزش عمومی عنوان و تاکید می کند: «کتاب برای جامعه، مانند کالای مصرفی شده؛ سرگرمی، آموزش، اطلاعات عمومی یا توسعه فردی. جامعه ما نیازی به کتاب احساس نمی کند و به نظرش قیمتش منصفانه نیست و خریدش علتی ندارد.» یوسفی با بیان این که کتاب و کتابفروشی ها معطل کرونا و گرانی و دولت های مختلف نیست می گوید: «رانت های نقدینگی کاغذ، رونق کتاب سازی را افزون کرده ولی محتوای مناسبی هم دست مخاطب نمی رسد مگر این که خودش در انتخاب کتاب دانشی کسب کند یا از اهل آن بخواهد.»
استاد مهدی محبی کرمانی از نویسندگان شهیر کرمانی که قلم شیوایش از سال ها مطالعه نشات گرفته با اشاره به روزهای تحت تاثیر بیماری همه گیر می گوید: «به این دلیل که در شرایط غیر عادی و تحت تاثیر اپیدمی کرونا هستیم نمی شود مطلب جدی و قابل اتکایی را عنوان کرد و آن را به مواردی تعمیم داد.» وی با بیان این که شرایط بحرانی است می افزاید: «اما در مجموع به نظر می رسد که در سال های اخیر و با توجه به زمینه های رشد هنرها و امکانات دانشگاهی مختلف، تعلق نسل جوان به هنر آکادمیک رشد قابل توجهی در عرصه مطالعه مطرح کرده که دیگر به کتاب و ادبیات مکتوب منحصر نیست و بیشتر اطلاعات نسل جوان از شبکه های مجازی گرفته می شود.» به گفته نویسنده “داستان یک شهر” علی رغم این که نسل جوان به یک سری اطلاعات غیر واقع و مشتت دسترسی دارند اما آمار مشخصی از مطالعه کتاب های صوتی و دیجیتال و کتاب و کتابفروشی و مطالعه در دست نیست و نمی شود عدد دندان گیری در این رابطه به دست آورد.»
وی با بیان این که رصد وضعیت کتابفروشی های کرمان یک امر نسبی است می گوید: «باید ببینیم این وضعیت را با چه شرایطی مقایسه می کنیم؛ اگر با پایتخت باشد طبیعتا عقب هستیم و اگر هم نسبت به شرایط استان های پیشرفته تر مثل آذربایجان، اصفهان، شیراز و حتی یزد باز هم متاسفانه شرایط خوبی نداریم.» محبی کرمانی اما کرونا را یک فرصت برای مطالعه می داند و می افزاید: «افزایش مطالعه در بین خانواده ها اتفاق خوبی است که در محدودیت های کرونایی افتاده است.» وی همچنین با اشاره به تشکیل محافل و پاتوق های فرهنگی و انتقال آن ها به مکان های عمومی اظهار می دارد: « این نتیجه حاصل می شود که بعد از فروکش کردن ماجرای مهیب و پرخطر کرونا و طبیعی شدن اوضاع به شرایط باثباتی برسیم.»
نویسنده داستان “آل” معتقد است: «وقتی صحبت از کتاب می کنیم با یک زنجیره ای سروکار داریم که از خلق یک اثر شروع و به چاپ آن منجر می شود. پیدا کردن ناشر در شرایط کنونی بسیار کار سختی است به خصوص برای کسانی که برای اولین بار می خواهند اثرشان را منتشر کنند و شناخته شده هم نیستند حتی اگر آثاری ارزرنده داشته باشند مدت زمانی لازم است تا به ناشری دسترسی پیدا کنند یا این که خودشان سرمایه گذاری کرده و تا صاحب نام شدن با یه ناشر خوب آشنا شوند.»
وی با بیان این که نشر کتاب شرایط عادی ندارد می گوید: « قبلا هم که نشر طبیعی بود خالی از اشکال نبود؛ شبکه توزیع کتاب فرسوده و ضعیف است و نمی تواند کتابفروشی ها را تغذیه کند. ارتباطات بعضا مافیایی است یعنی خیلی از بخش ها می توانند کتابی را زمین بزنند که حق هم نیست. گرچه این معضل تنها در ایران نیست ولی در کشورهای دیگر چون تیراژها بسیار بالاست شبکه های توزیع نیز حرفه ای و قَدَر هستند.» محبی کرمانی با اشاره به خواب سرمایه کتاب در کتابفروشی ها می افزاید: «این سرمایه ریز و خرد، مدت ها می ماند و جمع آوری این خرده سرمایه ها هزینه دارد همین دلیل باعث می شود کتابفروشی، کسب و کار چندان اقتصادی ای نباشد؛ کسانی هم که هنوز کتابفروشی دارند عاشق کتاب هستند و سرمایه گذاری شان معنوی است.»
حال کتابفروشی ها را کتابخوان ها و کتاب نویس ها خوب درک می کنند: «ما مدل های درخشانی از کتابفروشی های موفق و خوب در شهر و استان داشتیم که متاسفانه به لحاظ اقتصادی در شرایط بسیار بدی با ضرر و زیان زیاد قرار گرفتند و ناچار شدند عرصه کتاب را ترک کنند؛ مثل شهر فرهنگ که خوش درخشید ولی دولت مستعجل بود. الان هم می بینیم کتابفروشی های قدیمی شهر با کمک فروش نوشت افزار قادر به حیات هستند یا کتابفروشی اردیبهشت که روی فعالیت های تقلیلی و فرهنگسازی هم سرمایه گذاری کردند.»
اما تصمیم مدیران فرهنگی استان برای راه اندازی شعبه “شهر کتاب” عده ای را خوشحال و عده ای را نگران کرده است. اهالی مطالعه این فرصت را تحولی در فرهنگ کتابخوانی عنوان می کنند و آن را طرحی نو در بستری قدیمی می دانند. نویسنده کتاب”آهوانی” با بیان این که بحث شهر کتاب یک بحث انحرافی است می گوید: «کتابفروشی ها، شهر کتاب را به عنوان رقیب تلقی می کنند که هرجا رونق گرفته آن ها را به تعطیلی کشانده است. اما من معتقدم این بحث از آن جا به انحراف کشیده شده که نه کتابفروشی های ما و نه شهر کتاب خوب تعریف نشده اند؛ شهر کتاب در تعریف اولیه و اساسی خودش یک الزام فرهنگی برای هر شهر پیشرفته ای است مشروط به این که با اهداف صرفا اقتصادی نباشد و نقش فرهنگی آن به نقش اقتصادی اش بچربد؛ آن چنان که بعضی از شعبه های شهر کتاب در شهرهای بزرگ چنین موفقیت هایی داشتند.»
به اعتقاد وی کتابفروشی های کرمان هم اگر تعریف واقعی کتابفروشی و قدرت جذب مشتری را داشته باشند نباید شهر کتاب را رقیب خود بدانند. برای شهر کتاب و کتابفروشی های خوب شهر جا به اندازه کافی وجود دارد و هیچ کدام جای دیگری را تنگ نمی کند چون تعاریف و ماموریت ها متفاوت است و اگر هرکدام بر اساس ماموریت های واقعی و تعریف شده حرکت کنند می توانند به تامین نیازهای فرهنگی مخاطبان شان کمک کنند.
نویسنده داستان “کت زوک”، اما ادامه می دهد: «اگر قرار باشد تاسیس شهر کتاب در کرمان بدون مطالعه و امکان سنجی و تنها به عنوان فروکش کردن یک تب تلقی شود با آن موافق نیستم؛ تاسیس شهر کتاب باید امکان سنجی شده و ضرورتش احساس شود؛ مخاطبش وجود داشته باشد و حیات کتابفروشی ها را تهدید نکند. این گونه قطعا ایجادش باید لازم و مورد حمایت باشد.»
محبی کرمانی همچنان تاکید می کند: «باید توجه کنیم در یک شرایط طبیعی و باثباتی نیستیم که بتوانیم همه چیز را سر جای خود تحلیل کنیم؛ نه صرفا بخاطر کرونا که بخاطر سوء مدیریت هایی که در شرایط بحرانی به وجود آمده ولی امیدواریم به ثبات برسیم و آن وقت درباره این مسایل صحبت کنیم.»
محمدعلی گلاب زاده از نویسندگان برجسته کشور و مورخی به نام است که کتاب های زیادی در حوزه تاریخ کرمان به رشته تحریر درآورده است. وی که سال ها رییس مرکز کرمانشناسی نیز بوده پیشنهاد راه اندازی شعبه ای از شهر کتاب در کرمان را به صحن علنی شورای شهر آورده است. گلاب زاده کرمان را پایگاه فرهنگی و تاریخی کشور ذکر و تاکید می کند: «کرمان بیش از آن که بهشت معادن یا سرزمین گردشگری باشد به عنوان شهری فرهنگی از دیرباز مورد توجه بوده و باید از سبقه اش پاسداری شود.» وی به هزار سال قبل اشاره می کند که حسین بی علی بن الیاس مرکزیت کرمان را شکل داد و آن زمان پنج هزار جلد در کتابخانه ای وجود داشته که نشانه میزان علاقه کرمانی ها به کتاب است. رییس مرکز کرمانشناسی همچنین حفظ این جایگاه را منوط به فراهم کردن زمینه ای برای اشتیاق مردم به کتابخوانی و زمینه دسترسی آسان آن ها به کتاب و مقوله های فرهنگی می داند.
گلاب زاده با اشاره به پیشنهاد راه اندازی شعبه ای از “شهر کتاب” در کرمان می گوید: «هیچ انگشتی چشم خود را کور نمی کند! مرکز کرمانشناسی گرچه یک موسسه تحقیقاتی و پژوهشی است اما به چاپ و فروش کتاب نیز ورود کرده است. کتابفروشی های شهر بدانند مدافع منافع آن ها هستم و در این مدت هم برای حفظ حیات آن ها مقاله ها نوشتم ولی اگر احساس کنم این اتفاق به مقوله بازار کتاب آسیب می زند باب آن را می بندم.»
این نویسنده کرمانی معتقد است: «یک اصل مسلم در دنیا می گوید اگر رقابت ایجاد نکنید جامعه شما مرده و بی خاصیت می شود. کشور در بخش های مختلف وقتی موفق است که رقابتی ایجاد شود و نوآوری به وجود آید تا از کاروان پیشرفت جا نمانیم.» وی با بیان این که “شهر کتاب” یک کتابفروشیِ صرف نیست بلکه ارتباطات فرهنگی جهانی دارد می افزاید: «”شهر کتاب” در مراودات جهانی اش نویسندگان و ایران شناسان جهان را دعوت و همایش ها و سخنرانی های عظیمی برگزار می کند.» به گفته وی “شهر کتاب” چرخه فرهنگی یک کشور را به گردش درمی آورد و در این چرخه رقابت، هم به کتابفروشی ها کمک می شود که به مجموعه قَدَر شهر کتاب برسند هم به “شهر کتاب” تا پاتوق فرهنگی راه بیاندازد و صنایع دستی و نوشت افزار عرضه کند.»
پاتوق های فرهنگی از دلنشین ترین دورهمی های اهالی فرهنگ است که از دیرباز به شکل های مختلف وجود داشته است. کرمانی ها هم سال هاست که مکان هایی را برای شب های شعر، شاهنامه خوانی، داستان نویسی، جشن امضای کتاب و رونمایی از آلبوم موسیقی مهیا کرده و طراوتی فرهنگی به جامعه شهری بخشیده اند.
گلاب زاده با اشاره به این اتفاق مثبت می گوید: «کسی که در پاتوق عصرانه شهر کتاب شرکت می کند در فضایی آرام و دلنشین با کتاب انس می گیرد. رسالت “شهر کتاب” این نیست که جایگاه و پایگاه کتابفروشی ها را بگیرد و آن ها را ورشکست کند.» وی به 25 سال پیش اشاره می کند که قصد داشت با هزینه شخصی مکانی تاریخی را به فروش و انبار کتاب اختصاص دهد که در کنار کتابخانه ملی، سایت کتاب نیز شکل گیرد. نویسنده کتاب “کرمان در گذر تاریخ” با بیان این که جوانان کرمانی باید پاتوقی برای انس با کتاب و ارتباط با کتابفروشی ها داشته باشند می افزاید: «به هر نسبتی برای راه اندازی شعبه ای از “شهر کتاب” تلاش می کنیم به همان نسبت هم به کتابفروشی ها برای نوآوری در عرضه محصولات فرهنگی کمک می کنیم تا از شکل سنتی بیرون آمده و با ایجاد رونق کتابخوانی و کتابفروشی، موقعیت های جدید برای شهر و شهروندان ایجاد کنند.»
حمایت مادی و معنوی از کتاب فروشی ها می تواند به حیات واقعی آن ها کمک کند. اما آن ها باید بدانند برای بقا نیازمند ترویج فرهنگ مطالعه و افزایش رغبت جامعه به خرید کتاب هستیم و این خرید صرفا در حوزه کتاب های درسی و دانشگاهی نباید باشد. گرچه شهرِ ملقب به دانشگاهی در حوزه کتاب های درسی و دانشگاهی نیز محروم بوده و بارها دانشجویان را راهی پایتخت می کند!
رییس مرکز کرمانشناسی با اشاره به حمایت ارشاد از کتابفروشی ها در قالب یارانه های فصلی می گوید: «تخفیف های فصلی، مخاطبان کتاب را به خرید کتاب ترغیب کرد اما برخی از کتابفروشان مایل نبودند از این امتیاز بهره ببرند.» گلاب زاده با بیان این که باید در عرضه کتاب طرحی نو دراندازیم می افزاید: «این که چند کتابفروشی تعدادی کتاب بچینند و منتظر بمانند کسی بیاید و کتابی بخرد نتیجه ای ندارد.» به گفته وی اگر رقابت در عرصه فرهنگی نباشد جامعه، مُرده است و “شهر کتاب” به عنوان یک ضرورت فرهنگی برای شهرهای مختلف ما مورد نیاز است و با این رقابت، به کتابفروشی های شهرمان بهره لازم می رسد تا هم شهر کتاب و هم کتابفروشی ها مغموم نشوند و رونق کار آن ها به رونق فرهنگی بیانجامد.»
نویسنده کتاب “زن کرمانی، روشنای زندگانی” با اشاره به برگزاری مراسم رونمایی کتاب، از سوی شهر کتاب می گوید: «با این اتفاق، شهر کرمان طراوت فرهنگی پیدا می کند و از خمودگی اجتماعی خارج می شود.» وی پاتوق های فرهنگی برای جوانان را جایگزین مناسب تدخین آنان در جای جای شهر عنوان و تاکید می کند: «دورهمی های فرهنگی، خرید و مطالعه کتاب و سرو عصرانه از رکود کتابفروشی، ناامیدی مولف و ناشر و نارضایتی کتابخوان کم می کند و گرد خستگی و دلزدگی را از جامعه می زداید.»
کتاب، فانوسی در دریای طوفانی جامعه امروز است که به دست آوردنش هزار راه نرفته دارد. کتابفروشی فرهنگ، کافه کتاب طاقچه یا موسسه فرهنگی “شهر کتاب” بسترهای متنوعی برای برای سلیقه های متفاوت هستند تا هدف نهایی رسیدن به جامعه ای باشد که آگاهی، مسیر آبادی و آزادی اش را هموار کرده و توسعه پایدارش را رقم بزند.