پروین وجدانی؛ پروینِ آسمانِ شعرِ کرمان
پروین وجدانی ؛ شاعر، نویسنده، طنز پرداز، معلم بازنشسته اهل رفسنجان است.
وی به مادر شعر رفسنجان شهرت دارد و نام او در دو کتاب زنان فرهیخته کرمان به ثبت رسیده است.
او در شهر رفسنجان چشم به جهان گشوده و شکوفا شده است و هنوزهم در این شهر خون گرم؛ روزگار میگذراند. این خانم پرهنر و پر گوهر، آثار بسیاری از جمله: صدای پای گل؛ مرغ همسایه؛ قطره اما تنها و… را در کارنامه هنری خود ثبت کرده است.
کتابِ «هیج جا خونه آدم نمیشه» سرگذشت، تجربیات، شکستها، موفقیتهای این بانوی اصیل و ادیب در جامعه کرمان و رفسنجان است.
صداقت و سادگی کلام در سراسر این کتاب موج میزند. در این کتاب، خانم وجدانی سرگذشتش را با توصیف عمیقترین احساسات و افکارش و همچنین با بیان دقیق جزئیات صحنهها نگاشته است.
سرکارخانم پروین وجدانی ؛ با صمیمیت و یکرنگی تمام، دعوت ما را برای مصاحبه قبول کردند.
شخصیتش همانند چشمهای زیبایش، گیرا و کمیاب است. آغاز، میانه و پایان حرف هایایشان مهربانی و صلح است. با دستان گرمش، دستهای ما را مادرانه در دست گرفت و عطوفت را به ما یاددآوری کرد.
این بانوی شاعر، علاقه خود به شعر را از مادر فراگرفته است. خاطرات کودکی او آمیخته با اشعار حافظ است که مادرش هنگام کار همیشه زمزمه میکرده.
وی با مرحوم دکتر ابریشمی، یکی از آشنایان پدری خود که اهلِ یزد بوده است ازدواج میکند . سفرهای فراوانی با همسر خود داشته و همواره شاهد رنجها، زحمتهای بیدریغ او بوده است. وقتی در مورد همسرش صحبت میکرد؛ با هر کلمه یک قطره اشک میریخت. یکی از خاطرههایی که تعریف کرد، این بود که دکتر ابریشمی در منطقهایی محروم در کردستان خدمت میکرده که پزشکان قبل از وی به بهانههای واهی از مردم پول میگرفتند و داروها را به بزرگان و خانها میدادهاند اما دکتر ابریشمی بر خلاف تمام اینها عمل میکرده و هیچ مزد یا پولی از مردم دریافت نمیکرده و داروها را به خانها نمیداده است.
وی در این باره میگفت: « پزشکان آن منطقه، قدری از مردم دزدی کرده بودند که مردم باورشان شده بود باید پولی به شخص پزشک بدهند تا دینی برگردنشان نباشد. »
خانها و باقی پزشکان به جهت منفعت از دست رفته، مردم را تحریک کردند و شکایتی از دکتر ابریشمی نوشتند و خواهان اخراج وی شدند.
دکتر ابریشمی معتقد بوده که هر انسانی در هر نقشی باید وظیفه خود را با صمیمت و حضور قلب انجام بدهد و انسانیت را فراموش نکند نیز انسانها به دنبالِ کسانی هستند و افرادی را محترم میشمارند که منافع آنها را تأمین کنند.
چه خوب است که اگر همه ما عدالت را رعایت کنیم و آدمهای بالیاقت را بشناسیم.
پروین وجدانی به واسطه شغل همسر و انتخاب شغل معلمی در شهرهای مختلفی زندگی کرده است.
او برای دوره تربیت معلمی عازم مشهد میشود.
در آن زمان خانم وجدانی چند بچه خردسال داشته است. با سختیهای فراوان و به یاری دختر بزرگش توانست این دوره را سپری کند و به عنوان معلم استخدام شود.
او علاوه بر معلمی؛ ناظمی مدرسه را نیز در کارنامه کاری خود دارد.
در تمام سالهایی که به عنوان ناظم در فضای آموزش حضور داشت؛ همواره به معلمان تأکید میکرده است که با مهربانی و لطافت با بچهها رفتار کنند.
برای او همواره تربیت نسل آینده بر نمره ارجحیت داشت.
فرزندان ایشان به تبعیت از پدر و مادر خود به تئاتر، نویسندگی، پزشکی و … پرداختهاند.
پروین وجدانی مجاهدتهای شایانی در شب شعر رفسنجان داشت که متأسفانه در نهایت مورد بیمهری قرار گرفت.
هرچند پروین وجدانی در نخستین جشنواره شعر رضوی مقام نخست را کسب نموده است اما به افتتاحیه و یا اختامیه جشنواره شعر رضوی که در رفسنجان برگزارشد؛ دعوت نشد.
این نویسنده رفسنجانی به جوانان و به طور خاص به زنان صادقانه توصیه کرده است که: « دختران و مادران عزیزِسرزمینم؛ تا جایی که میتوانید در راهِ علم؛ هنر؛ عدالت؛ آزادی؛ رستگاری؛ صلح و مهربانی بکوشید.
دنیای گذران ارزش بدی کردن و دشمنی را ندارد. چرا این توصیه را مخصوصاٌ به زنان میکنم؟ چون که با پوست و گوشتم ناعدالتیها و نامهربانیهایی که جامعه در حقِ زنان و دختران کرده است را لمس کردهام.
پس ما باید ثابت کنیم که نه تنها قشر ما ضعیف، ناتوان، بیهنر و بیکمال نیست بلکه بسیار قدرتمند و پر گوهر است.
به دنبالِ عنوان و لقب نباشید چرا که روزی از بین میرود بلکه به دنبالِ کار نیک باشید چرا که تنها چیزی که از آدمی باقی میماند نام نیک است.»
مادر شعر رفسنجان بعد از دوره بازنشستگی، در مغازه دنجی که عرضهکننده صنایع دستی است، مشغول است و هنر دست خود را به نمایش میگذارد.
تابلوهایی از شعرهای وی در مغازه به نمایش گذاشته است که دیدن آنها بسیار دلانگیز و بیدارکننده است.