نامه هایی به پیشی

|

۱۲ دی ۱۳۹۷

نامه هایی به پیشی

محمدرضا ذولعلی
معشوقه هاچه شکلی اند؟
فاطی شبیه خیلی ازدخترهای شهراست
همان هایی که توی رنگ ها شاید دیده نشوند
دختری ازجنس سادگی وملاحت
کتاب را که میخوانیم شخصیت معمولی و واقعی و قابل لمسش را تامدت هانمی شودفراموش کرد
فاطی معلم مدرسه ای دخترانه است ومعشوقه ی مردی نویسنده
که نویسنده را رها کرده
روایت نامه هایی به پیشی روایت التهاب نویسنده ی رهاشده است که برای فاطی می نویسد واورا درنامه هایی که هیچوقت قرارنیست به او بدهد پیشی خطاب میکند و…
لذت خواندنش را ازخودتان دریغ نکنید
برشی ازکتاب…
پیشی میدانی تب چیست یا آن را فراموش کرده ای؟راهبه هاوقدیسه هایی نظیرتو بیمارمی شوند؟شماهایی که تن تان را کتمان می کنید،شماهایی که تماما روح هستید ونه جسد،می فهمید تب یعنی چه؟از”تب تمنا سوختن”چه معنایی می دهد؟
اگریادت رفته برایت می گویم:تب اتفاقی است که توی”جسم”می افتد.مال آدمهایی است که”جسم دارند،که لاهوتشان آنقدربزرگ نشده که ناسوتشان را ازبین ببرد.تب چیزی است شبیه بالارفتن دمای بدن.چیزی است شبیه همان که تورا،توی آن اتاق کوچک دخترانه ی خیابان خواجو درمیان دستانم می سوزاند.همان که چشمهایمان را براق ولبهایمان راخیس می کرد.همان که بی تابمان میکرد…بی تابی را که تجربه کرده ای؟فراموشش که نکرده ای؟اما مگر میشود فراموش کرد؟فاطی میتوانی فراموش کنی؟می شود که دیگربی تاب نباشی؟