قدرتمندی و تغییر اجتماعی
– زهرا قاسم زاده/ دانشجوی دکتری جامعهشناسی-
واژه قدرت اغلب به عنوان مجموعهای از عوامل مادی و معنوی است که موجب به اطاعت درآوردن فرد یا گروه توسط فرد یا گروه دیگر میگردد. همچنین قدرت مترادف توان، زور، قوت، نیرو، تاب، توانایی و نیرومندی در نظر گرفته میشود.
نایلا کبیر یکی از نظریه پردازان حوزه توانمندسازی زنان اعتقاد دارد یکی از راههای اندیشیدن به مفهوم قدرت اندیشیدن به آن به معنای توانایی انتخاب کردن است؛ بنابراین بی قدرت شدن به معنای انکار برخورداری از حق یا توان انتخاب است. او میگوید که قدرتمندشدن با وضعیت بیقدرت شدن مرتبط است و به فرایندهایی اشاره دارد که به واسطه آنها کسانی که توانایی انتخاب کردن از آنها سلب شده است، از این توانایی برخوردار شوند. به تعبیر دیگر، قدرتمندشدن مستلزم از سرگذراندن یک فرایند تغییر است. کسانی که انتخاب متعددی در زندگی میکنند ممکن است بسیار قدرتمند باشند، اما در این معنا که من آن را به کار می برم قدرتمند شده نخواهد بود زیر که پیش از آن هرگز بی قدرت نبوده اند.
از نظر او قدرتمند شدن به گسترش توانایی افراد برای اتخاذ تصمیمات کلان و راهبردی زندگی در زمینه ای باز می گردد که پیش تر این توانایی از آنها دریغ شده بود. به تغییر در توان انتخاب کردن می توان از حیث تغییراتی نیز اندیشید که در سه بعد مرتبط با یکدیگر پدید می آیند و انتخاب کردن را ممکن می سازند: منابع که شرایطی را به وجود می آورند که تحت آن انتخاب امکان پذیر می شود؛ عاملیت که در مرکز فرایندی قرار دارد که به واسطه آن انتخاب صورت می گیرد؛ و دستاوردها که عبارتند از نتایج انتخاب ها. این ابعاد متقابلاً به یکدیگر وابسته اند،
زیرا تغییر در هریک از آنها بر سایرین اثر می گذارد و از آنها اثر میپذیرد و یا موجب پدید آمدن تغییر در هریک از آنها بر سایرین اثر میگذارند و از آنها اثر می پذیرد و یا موجب پدید آمدن تغییر در آنها می شود. بنابراین، دستاوردها یک لحظه به خصوص به تقویت منابع یا عاملیت و به همین قیاس به توانایی انتخاب کردن در زمانی دیگر منجر می شود.
از نظر کبیر عاملیت نقش بسیار مهمی داشته و دارای دو بعد مثبت و منفی است. عاملیت مثبت که به «قدرت به» ترجمه شده است به معنای ساختن و عمل کردن بر اساس انتخابهای خود علیرغم مخالفت دیگران است. عاملیت منفی یا «قدرت بر» مستلزم این است که بازیگران خاصی بر عاملیت دیگران غلبه کنند. این عاملیت را میتوان با سرکوب و استفاده از خشونت نشان داد. با این حال، عاملیت در خلاء اجتماعی وجود ندارد. بلکه ساختارهایی مانند هنجارها، آداب و رسوم و چارچوبهای نهادی میتوانند حکم کنند که بیعدالتی وجود ندارد یا در واقع حتی ناعادلانه یا ظالمانه نیست.
1
بنابراین میتوان تغییرات اجتماعی ایجاد شده در جامعه (سطوح خرد، میانه و کلان) را ناشی از عاملیت مثبت افراد در نظر گرفت. این عاملیت مثبت است به افراد اجازه می دهد علی رغم مخالفت دیگران، پای انتخابهای خود ایستاده و تغییر را از پایین به بالا ایجاد نمایند. این نکته را هم باید مدنظر قرار دارد که عاملیت افراد و قدرتمندی و توانمندی شان برای ایجاد تغییر اجتماعی در بستر جامعه شکل میگیرد.
1- برگرفته از کتاب توانمندی زنان، ترجمه فاطمه صادقی و دیگران، 1389