بسیاری از ما در زندگی دچار روزمرگی شدهایم. رها شدن از این تله ذهنی برای بسیاری از ما کار آسانی نیست. سهیلا اسلامی کارشناس ارشد روانشناسی که خود به عنوان یک مادر خانه دار و در سن 37 سالگی وارد دانشگاه شده است. اکنون به عنوان یک روانشناس و با تکیه به تجربیات شخصی توصیههای ارزشمندی برای تمام افراد بخصوص افرادی که دچار روزمرگی شدهاند داشته است.
لطفاً خودتان را برای خوانندگان ما معرفی بفرمایید.
من سهیلا اسلامی، متولد سال 1349 و اصالتا کرمانی هستم .دارای مدرک کارشناسی ارشد روانشناسی بالینی دانشگاه آزاد واحد علوم تحقیقات
چطور روانشناسی را برای تحصیل انتخاب کردید؟
درس خواندن را بسیار دوست داشتم اما بعد از اخذ دیپلم ازدواج کردم و به سرعت هم صاحب فرزند شدم. از آنجایی که ادامه تحصیل همیشه یکی از آرزوهای من بود؛ و چون به آنچه در نظرم بود نرسیده بودم دچار افسردگی شدم و تحت درمان قرار گرفتم. این درمان به من جسارت تلاش برای رسیدن به آرزوهایم را داد.
سالی که دخترم برای شرکت در کنکور آماده میشد، به من پیشنهاد داد تا با هم درس بخوانیم. من در 37 سالگی و همراه دخترم در کنکور شرکت کردم و در رشته مورد علاقه ام یعنی روانشناسی پذیرفته شدم.
هدف شما تنها درس خواندن و اخذ مدرک بود؟
یکی از ارزشها برای من خدمت به دیگران است. به شدت علاقه داشتم کاری متناسب با رشته تحصیلیام داشته باشم. شدت علاقه به درس و جدیتی که از خود نشان دادم باعث شد تا در سال دوم تحصیل از طریق یکی از اساتید به عنوان روانشناس در مرکز کودکان بدسرپرست مشغول به کار شوم. بعد از مدتی در مرکز ترک اعتیاد که زیر نظر دکتر فرجپور اداره میشد مشغول به کار شدم. در طی این دو سال از جناب دکتر فرجپور مثل یک دانشگاه آموختم.
در زمان تحصیل در مقطع کارشناسی ارشد نیز توسط استاد خضری پیشنهاد کار در یک مرکز مشاوره به من داده شد. کار با ایشان باعث افتخار من بود.
به تشویق ایشان، مجوز بهزیستی را اخذ نمودم تا بتوانم با بهزیستی همکاری داشته باشم.
علاوه بر آن مدرس علوم پزشکی نیز هستم و در زمینه مشاوره طلاق و مهارت زندگی کلاسهایی برگزار کرده ام. همچنین جزو کانون روانشناسان قوه قضاییه هستم.
شکست از نظر شما چه تعریفی دارد؟
شکست برایم معنا ندارد. در طول مدت کار با مشکلاتی مواجه شدهام یا برای بار اول که برای مجوز اقدام کردم موفق به دریافت آن نشدم و یا در مقطع کارشناسی ارشد سال اول قبول نشدم تمام این موارد باعث ناراحتی من میشد اما معتقدم در زندگی یا موفق میشوید یا تجربه کسب میکنید. هر زمان سنگی پیش پایم قرار میگرفت، با خود میگفتم چه درسی از این اتفاق گرفتی و خدا در پس این اتفاق چه درسی به تو خواهد آموخت؟
خوب بخاطر دارم مصاحبه، علوم پزشکی در تهران برگزار میشد و من بسیار بیمار بودم تا جایی که میخواستم از امتحان منصرف شوم اما با خود گفتم زندگی همواره با رنج همراه است.
چنانچه خداوند در آیه 4 سوره بلد می فرماید ما انسان را در رنج آفریدیم. لذت کوتاه مدت را باید در ازای لذت دراز مدت فدا کنیم. اگر دست از تلاش بکشید لذت موفقیت بزرگتر را از دست خواهید داد.
برای مقابله با مشکلات چه رفتاری را پیشنهاد میکنید؟
هر انسانی در زندگی کاری یا زندگی شخصی با مشکلاتی مواجه میشود.
من بعد از دوره کارشناسی ارشد و با وجود داشتن تجربه کار مدتی بیکار بودم ناراحت بودم اما نا امید نبودم. به مشکلات به عنوان یک کلاس درس که میخواهد به شما نکته ای را بیاموزد نگاه کنید.
در زندگی مشترک نیز به همین شکل؛ بسیاری از زوجین تصور درستی از زندگی مشترک ندارند. عدم شناخت مهارتهای زندگی باعث اختلافاتی میشود. سعی کنید با آنها آشنا شوید و بعد وارد زندگی مشترک شوید.
با خانم هایی که دچار روزمرگی شدهاند چه سخنی دارید؟
هیچ زمان برای انجام هیچ کاری دیر نیست. من یک زن خانهدار بودم که در 37 سالگی تصمیم گرفتم به دنبال آروزهایم بروم. بیست سال اول زندگی زمان آموزش است؛ بیست سال دوم زمان کسب تجربه، برخلاف تصور اکثریت جامعه چهل سالگی تازه آغاز راه است. هرگز به سن به عنوان سدِ راه نگاه نکنید چون طول زندگی در حیطه اختیارات ما نیست اما عرض آن در کنترل ماست، باید برای آن تلاش کنیم. پیشنهاد میکنم تمام خانمها؛ جایگاهی که تمایل دارند ده سال آینده به آن دست یابند را یادداشت کنند. این اهداف میتواند شامل انجام اعمال خیرخواهانه و یا دست یافتن به هدفی باشد که همیشه در آرزوی آن بودهاند.
یعنی نوشتن کافی است؟
شما هدف خود را در قله کوه ترسیم میکنید و در دامنه مهارت های لازم برای رسیدن به آن هدف را یادداشت کنید. هر روز که بیدار میشوید یک گام کوچک برای رسیدن به آن هدف بردارید. با این کار اهداف به بخشهای کوچک تقسیم میشود. اهداف بزرگ ایجاد اضطراب و ناامیدی در انسان میکند .اما با تقسیم آن به بخشهای کوچکتر دستیابی به آن راحتتر خواهد بود. تمام انسانها به آنچه میخواهند میرسند، تنها باید تلاش کنند.
با توجه به تجربه کاری به نظرتان کدام مشکل در حال حاضر در جامعه فراگیرتر است؟
زمانی که به عنوان مدرس دادگستری مشاوره طلاق انجام میدادم به این نتیجه رسیدم که باید مهارتهای زندگی به افراد آموخته شود تا طلاق رخ ندهد؛ پس با همکاری دانشگاه علوم پزشکی شروع به برگزاری کلاسهای آموزش مهارت زندگی کردم با توجه به تجربه ای که در این کلاسها به دست آوردم و به پیشنهاد دکتر فرزاد دهقانی فر در مرکز مشاوره پردیس کلاسهای گروه درمانی را برای درمان اختلال اضطراب و افسردگی به طور تخصصی برگزار میکنم .این دوران جزو طلایی ترین دوران کاری من است.
در طی پنچ سالی که به طور تخصصی به این مقوله پرداختهام به این نتیجه رسیدم که حل مشکل اضطراب کمک شایانی به افراد در بیشتر زمینهها خواهد کرد. به اضطراب به چشم یک مهمان بنگرید. آنچه خارج از کنترل شماست را بپذیرید تا بتوانید راحتتر به زندگی ادامه دهید.
سخن پایانی
دنیا مثل مزرعهای پر از گل سرخ است. سرتاسر ساقه این گلها از خار پوشیده شده است، ما انتخاب میکنیم از گلها لذت ببریم یا فقط روی خارها تمرکز کنیم و با نگاه منفی منتظر معجزه باشیم.
در ضمن باید از خانواده بخاطر حمایتهایی که از من کرد، مخصوصا همسرم تشکر کنم. همچنین از جناب دکتر دهقانیفر مدیریت مرکز مشاوره پردیس؛ ایشان یک انسان فرهیخته و یکی از موثرترین افراد زندگی کاری من هستند.