زهرا اسعدپور بهزادی

بهر آزاده زنان جا تنگ است; زهرا اسعدپور بهزادی

اسـعد پـور بهـزادی (زهـرا) آبـان مـاه ۱۳۱۹ شمسـی در شهرسـتان بـم دیـده بـه جهـان گشـود. پـدرش علـی محمـد خـان از نـوادگان سـید جـواد عمادالسلام بـود کـه نخسـتین مدرسـه ی ملـی بـم را در سـال ۱۲۸۷ هجـری شمسـی تاسـیس کـرد. اسـعد پـور تحصیلات ابتدایـی و متوسـطه خـود را در زادگاهـش بـه پایـان برد و در سـال ۱۳۵۷ شمسـی از مدرسـه ی عالـی ادبیـات و زبـان های خارجی در رشـته ی زبان انگلیسـی لیسـانس گرفت.

وی در سـال ۱۳۳۹ شمسـی بـا معلمـی فرزانـه و بـا فضیلت ازدواج کـرد و صاحـب سـه فرزنـد شـد که یکی از آنـان در جوانـی دعـوت حق را لبیـک گفت و داغ غـم مـرگ خـود را بـر دل پـدر و مـادر نهاد. اسـعد پـور از آن بـه بعـد بـه مطالعـه و تحقیـق روی آورد و بـه کار نوشـتن پرداخـت. نخسـتین کتابـش «میلاد ققنـوس» نام دارد کـه در آن به بررسـی خلـق و خـوی مـردم و محرومیـت های فرهنگـی و اجتماعـی اهالـی بم پرداخته اسـت.

کتـاب «المـاس کویـر» را در سـال ۱۳۷۰ چاپ و منتشـر کـرد و در آن بـه وقایـع تاریخی بم در دوران گذشـته، از هخامنشـیان تا دوره ی زندیه پرداخـت. کتـاب دیگـر وی «کیمیـای ناسـوت» اسـت کـه آن را در سـال ۱۳۷۲ منتشـر کرده و در بـاب ارگ بـم سـخن رانده اسـت. او گاهـی بـا خود بـه صـورت منظوم نیـز زمزمه هایـی دارد که شـعر زیـر از آن جمله اسـت:

گفته بودی با من
در دیـاری کـه پـر از زرق و تباهی و دروغ اسـت
هنوز و جهانی که پر از نیرنگ است

بهر منصور وَشان جا تنگ است

هان بگویم با تو در سراپرده ی غم پرور زندان زمان
بعد حلاج وَشان ,بهر آزاده زنان جا تنگ است

 

از همین نویسنده
این مطلب را به اشتراک بگذارید
آخرین مطالب