رهایی از سایه‌ها

|

۲۴ تیر ۱۴۰۳

|

۰۳:۳۰

سفر‭ ‬در‭ ‬میان‭ ‬اختلال‭ ‬استرس‭ ‬پس‭ ‬از‭ ‬سانحه‌ها ‭ ‬PTSD‭ ‬1

سایه‌های گذشته‌تر بر ذهن امیر سایه افکنده بودند. کابوس های تصادف، اضطراب، افسردگی، خاطرات وحشتناک و انزوای عمیق، زندگی او را به تاریکی مطلق فرو برده بود.
اختلال استرس پس از سانحه (PTSD) امانش را بریده بود و او را در چنگال خود اسیر کرده بود. او هر روز خاطرات دردناک ناشی از آن سانحه تلخ را در ذهن خود مرور و عواطف منفی اش را تجربه می کرد.
امشب کابوس های شبانه امیر مثل همیشه به سراغش آمده بود.
صحنه وحشتناک تصادف، یاد زخمی ها و مرگ عزیزانش در ذهن او مرور می شدند. امیر از خواب پرید، عرق سردی بر پیشانی اش نشسته بود. قلبش به شدت می تپیدو نفس نفس می زد.
او به پنجره اتاقش خیره شد و به تاریکی مطلق شب نگاه کرد.
ناگهان نوری ضعیف در دور دست نظرش را جلب کرد و نور به تدریج روشن تر شد و به شکل یک ستاره درخشان در آسمان شب ظاهر شد. امیر، مجذوب نور شد گویی نیرویی او را به سمت ستاره می کشاند از جایش بلند شد و به سمت پنجره رفت، پنجره را باز کرد. نسیم خنکی به صورتش وزید حس گرمی و آرامشی در وجودش سرازیر شد. در آن لحظه گویی تمام غم ها و اندوه هایش از بین رفتند. او احساس امید و شادی را تجربه کرد که تا به حال آن را حس نکرده بود. نور ستاره به تدریج ضعیف شد. او به تاریکی شب نگاه کرد ، اما دیگر از تاریکی نمی ترسید او دریافت که تاریکی PTSD را می توان با روشنایی امید و درمان التیام بخشید او به دنبال کمک های حرفه ای رفت و با ترکیبی از انواع روشهای روان درمانی و دارو درمانی به تدریج بر علائم PTSD خود غلبه کرد.
دکتر کمالی، روان شناسی با رویکرد نوین به درمان PTSD باشروع جلسات روان درمانی امور تازه ای را در دل امیر ایجاد کرد. روان درمانی به امیر کمک کرد تا خاطرات وحشتناک تصادف را با کمک هیپوکامپ مغزش پردازش کند و با یادگیری مهارت های مقابله ای، توانست مکانیسم های مقابله ای سالمی را برای کنار آمدن با اضطراب و افسردگی خود بیاموزد. امیر یک ماه پس از شروع درمان، تا اندازه ای تسکین یافت هر چند او همچنان گاه و بیگاه کابوس شبانه داشت اما با مهارت مقابله گری به تدریج از فلاشبک‌ها نجات یافت.
او در جلسات درمانی شناختی – رفتاری (CBT) با کمک خانم کمالی الگوی فکری منفی خود را شناسایی و اصلاح کرد و یاد گرفت چگونه به رویدادهای استرس زا به روشی سالم تر واکنش نشان دهد و تعبیر مثبتی از تجربیاتش پیدا کند .

یکی دیگر از روش های موثر در کنار روش شناختی – رفتاری برای کمک به امیر روش مواجهه‌سازی یا همان حساسیت زدایی EMDR و پردازش شناختی مجدد بود.

این روش به امیر کمک کرد تا به تدریج با محرک ها و موقعیت‌هایی که یادآور صحنه تصادف هستند روبرو شوند. ابتدا امیر از ایده مواجهه با ترس خود بسیار وحشت داشت اما خانم کمالی او را مطمئن کرد که در تمام مراحل از او حمایت خواهد کرد. آنها باصحبت در مورد حادثه تصادف و نوشتن در مورد افکار و احساسات امیر شروع کردند سپس از او خواست عکس ها و فیلم های متعددی از صحنه های تصادف را ببیند این امر برای امیر بسیار دشوار بود اما او توانست به تدریج اضطراب خود را کنترل کند و با پردازش شناختی مجدد از حادثه تصادف کنترل احساسات خود را به دست آورد.

همچنین خانم کمالی ازامیر خواست تاازطریق فعالیت مورد علاقه‌اش، نقاشی احساسات و خاطرات خود را که به سختی می شد به زبان آورد، بیان کند . امیر با هر ضربه به قلم مو ، احساس بیشتری بر افکار و احساسات خود پیدا کرد. رنگ آمیزی نقوش اسلیمی و تصاویر به امیر کمک می کرد تا دنیای اطراف خود را به شیوه‌های جدید ببیند و معنای جدیدی به آن بدهد . نقاشی برای امیر به پناه گاهی امن تبدیل شد. خلاقیت امیر در نقاشی شکوفا شد و از این هنر به ایفای نقش مربی راهی برای برقراری ارتباط با دیگران پیدا کرد. حمایت خانواده، معلم و دوستانش نیز نقش مهمی در بهبودی امیر ایفا نمود. نقش خانواده امیر تنها به حمایت عاطفی محدود نمی‌شد بلکه همراهی آنها در انجام وظایف روزانه ، تشویق او به انجام فعالیت های لذت بخش و صبر و حوصله در برابر نوسانات خلقی امیر نقش ارزشمندی در بازیابی روحی او داشت.
خانم کمالی برای اثر بهتر و ماندگارتر جلسات روان درمانی امیر را به روانپزشک ارجاع داد. مصرف دارو‌های ضد افسردگی SSRIs مهار کننده های انتخابی، باز جذب ستروتونین (یک انتقال دهنده عصبی که نقش مهمی در تنظیم خلق و خو و خواب دارد) طبق صلاحدید روانپزشک به کاهش علائمی مانند غم و اندوه، بی‌قراری و مشکلات خواب او کمک کردند.
مسیر درمان امیر کوتاه و آسان نبود.
امیر بارها زمین خورد و دوباره برخاست. اما با تلاش‌های خانم کمالی و حمایت خانواده، معلم و سایر اطرافیان اضطراب امیر فروکش کرد او دریافت شجاعت او نه در غلبه بر ترس، بلکه در روبرو شدن با آن نهفته است.
امیر که زمانی از یادآوری خاطراتش وحشت داشت ثابت کرد نه تنها بر گذشته خود غلبه کرده، بلکه به مردی قوی و توانمند تبدیل شده است.

او برای ثبات آرامش درونی اش دعا، پیاده روی ، شنا، باغبانی، هنر، موسیقی و مدیتیشن را انتخاب کرد و تجربیات جدید به او قدرت و اعتماد به نفس دوباره بخشید و نشان داد حتی انسان در تاریک ترین دوران زندگی نیز می تواند منشأ قدرت و تحول باشند.