دختر دارها بخوانند

زن و اجتماع

|

۲۳ اسفند ۱۳۹۷

دلایـل مختلفـی وجـود دارد کـه چـرا یـک زن به خـود جرات دیده شـدن در صحنه هـای هنـری را نمیدهـد.
شـاید عمیق تریـن تاثیـر را از کودکـی مـی آموزیم کـه خود و علایـق شـخصی مان را در اولویـت قـرار ندهیـم.
در خـوش بینانـه تریـن حالـت زنـان هنرمنـد بعـد از برطـرف کـردن همـه ی نیازهای خانـواده با هدف تفریح و سـرگرمی بـه کلاسهـای هنـری می رونـد, بـا بـروز اولیـن مشـکل همان کور سـو هـم تاریک میشـود.
البتـه کـه نبایـد نقـش خانوادههـای سـنتی و سیاسـتهای کلـی را بـرای دور کـردن زنـان از مطـرح شـدن در فضـای خـار ج از خانـه نادیـده بگیریـم.
زنـان کرمانـی هنرهایشـان خانگـی اسـت مثـل پتـه دوزی؛ کـه در فضـای خانـه باشـند کـه مـادر و همسـر باشـند نـه یـک زن موفـق خـار ج از خانـه.
امـا شـاید بزرگتریـن دلیـل کمرنـگ بـودن نقـش زنـان در ایـن فضـا حمایـت نشـدن از طـرف جامعـه ی هنـری و مـردان هنرمنـد اسـت.
مثلا چنـد اثـر فاخـر از زنـان هنرمنـد در مـوزه ی هنرهـای معاصـر کرمـان داریـم؟
چنـد مراسـم تجلیـل از یـک زن هنرمنـد را داشـته ایـم؟
چـرا هیچکـدام از زنـان هنرمنـد موفـق را بـه دور از سـایه ی همسرانشـان نمیشناسـیم؟
شـاید آنقـدر بـه کمرنـگ بـودن نقـش زنـان عـادت کردهایـم کـه حتـی ایـن سـولات تـا بـه حـال برایمـان پیـش نیامـده باشـد.

زنـان نـه تنهـا حمایـت نمیشـوند کـه حتـی در جامعـه ی مردسـالارانه هـر لحظـه بیشـتر در انـزوا فـرو میرونـد و از اعتمـاد بـه نفسشـان کاسـته میشـود.

دانشجویان دختر بعد از فار غ التحصیلی در رشته های هنری با انرژی خوبی وارد فضـا میشـوند امـا بعـد از اولیـن نمایشـگاهها از هنـر دور میشـوند؛ چـرا کـه جامعـه و افـکار پوسـیده بـا تمسـخر و جنسـیت دادن بـه آثـار آنهـا را از ایـن حیطـه خـار ج میکننـد.
فضـای حا کـم زنـان را صرفـا آفریننـده ی آثـار فانتـزی و رویا گونـه تصـور میکند، این در حالیسـت که زنان امروزی به دنبال راهی برای به تصویر کشـیدن افـکار درد کشـیده ی خـود هسـتند، کـه بـا افـکار سـنتی ایـن جامعه مغایـرت دارد.
یکـی از بزرگتریـن مشـکلات زنـان هنرمنـد نبـود شـرایط عادلانـه بـرای خلـق آثـار در فضـای شهریسـت و وجـود الزامـی یـک مـرد در کنارشـان بـرای در امـان مانـدن از مزاحمتهـای خیابانـی. اغلـب زنـان هنرمنـد ما بالاخره تسـلیم شـرایط و افکاری از قبیـل نبـود نیـاز بـه درآمـد میشـوند و به سـبک زندگی مادرانشـان روی مـی آورند.
زنـان هنرمنـد و هنردوسـت کرمانـی بایـد بـا کمـک هـم هنـر را از زیـر بـار ایـن نـگاه جنسـیت زده در بیاوریـم، بـرای هنـر خـود ارزش قائـل باشـیم، بـا خریـد آثـار خـوب یکدیگـر حمایـت کنیـم و نگذاریـم کـه ایـن چرخـه ی معیـوب و کلیشـهی پوسـیده بـه دخترانمـان برسـد.

این مطلب را به اشتراک بگذارید
آخرین مطالب

وقتی که زنان به دل آتش می‌زنند

پریا زندوثوقی

|

۰۱ آبان ۱۴۰۳

نشریه زن و اجتماع شماره 31

زن و اجتماع

|

۳۰ مهر ۱۴۰۳

باورهای اشتباه درباره اهدای خون زنان را دور بریزید!

اسما محمودی

|

۳۰ مهر ۱۴۰۳

خوش یُمن یا بد یُمن بودن!

لیدا درانی‌زاده

|

۲۹ مهر ۱۴۰۳

قصه قلب تاریخی کرمان (قسمت اول)

سجاد سعید

|

۲۸ مهر ۱۴۰۳