آن زنان شمرده نمیشدند
کتـاب ” پـرده نشـینان عهـد ناصـری ” اولیـن اثـر دکتر پریسـا کدیور عضو هیئت علمی دانشـگاه و محقق ساکن کرمان است. این اثر که پژوهشی تاریخـی در حـوزه زنـان میباشـد، بهـار امسـال توسـط انتشـارات گل اذین ناشـر تخصصی علوم اجتماعـی و مطالعـات زنـان منتشـر و بـا انتخـاب انجمـن ناشـران زن ایـران در جلسـهای بـا حضور صاحـب نظـران و منتقـدان ادبـی در سـی امیـن نمایشـگاه بیـن المللـی کتـاب تهـران اسـت کـه کتـاب “پـرده نشـینان عهـد ناصـری” را تالیـف کـرده اسـت.
گفـت و گـوی مـا را بـا ایـن نویسـنده در ادامـه میخوانیـد:
کتـاب “پـرده نشـینان عهـد ناصـری” دقیقـا بـه چـه میپـردازد؟
کتـاب پـرده نشـینان عهـد ناصـری روایـت تاریـخ اجتماعـی زنـان در دوران قاجـار اسـت و تحوالت زندگـی فـردی و جمعـی زنـان شـهری و روسـتایی در دوره حکمرانـی قاجـار را بررسـی میکنـد. ایـن کتـاب در شـش گفتـار تنظیـم شـده کـه در فصـل نخسـت بـه ازدواج هـای سیاسـی در دربـار قاجار و متعاقـب آن، شـکل گیـری شـبکه گسـترده فامیلـی در قـدرت مـی پـردازد. فصـل دوم شـرح موقعیـت فـردی و اجتماعـی زنـان روسـتایی و شهرنشـین در جامعـه قاجـار اسـت. فصـل سـوم نگاهـی بـه پوشـاک طبقـات مختلف اقتصـادی و اجتماعـی زنـان می انـدازد و تغییر و تحول لباس زنانـه در ایـن دوره را بـه تصویـر مـی کشـد.
فصـل چهـارم بـا وقایـع نـگاری سـالهای منتج به انقلاب مشـروطه، بـه نقـش زنـان در تحـرکات و اجتماعـات اعتراضـی و سیاسـی ایـن دوره مـی پـردازد. در گفتـار پنجـم مجاهـدت هـای اصلاح طلبـان آموزشـی و رونـد تاسـیس و گسـترش نخسـتین مـدارس دخترانـه و برنامـه هـای آموزشـی ایـن مـدارس بررسـی مـی شـود و گفتـار آخـر بـه زنـان ممتـاز و نامـدار عصـر قاجـار مـی پـردازد و مـی کوشـد تـا بـا پرهیـز از قصـه گویـی حرمسـرایی، زنانـی را کـه بـه واسـطه اقتـدار و نفـوذ سیاسـی و دارا بـودن علـم و هنـر وآثـار ادبـی صاحـب نـام بودنـد، معرفـی کنـد.
ضمـن انکـه این اثر کوشـیده ضمن بیان رویدادهای ماوقع، بـه کنـدوکاو در نحـوه شـکل گیـری زمینههـا و بسـترهای ایـن دگرگونیهـا بپـردازد.
چرا عالقمند به تاریخ نگاری زنان شـدید؟ و زنـان را موضـوع مطالعات خود قرار دادید؟
مهمتریـن انگیـزهام بـرای تاریـخ نـگاری زنـان، غربـت آنـان در تاریخ این سـرزمین اسـت. تصویر زن ایرانـی در کتـاب تاریـخ پرقدمـت ایران بسـیار مبهـم و تاریـک اسـت. گویـی بیـرون از زمـان و تاریـخ ایسـتاده بودنـد. البتـه ایـن امرعجیـب و دور از انتظـار نیسـت. زیـرا زنـان همـواره پـرده نشـین بـوده انـد. یعنـی نبایـد دیـده و شـنیده میشـدند.
مورخـان دربـاره زنـان در برهـه هـای مختلـف تاریـخ ایـران سـکوت کردنـد. بعبارتـی تاریـخ نـگاری ایـران مردانـه اسـت. در ایـن تاریـخ نـگاری مردانه بسـیار جفاها رفته بـر زنان همواره پرده نشـین؛ زیرا به زحمت و دشـواری می توان طرحی سـطحی و ناقص از برخی زنان نامدار ان هـم در سـایه رجال سیاسـی یافـت. بدین ترتیب زندگی غالب زنان همچنان پنهان مانده اسـت.
ایـن اثـر تلاش مـی کنـد تـا از دل تاریـخ نـگاری مردانـه کـه در آن، زنـان مغفـول و مهجـور مانـده انـد تـا ان جـا کـه امـکان دارد تصویـر روشـنی از زندگـی زنـان در برهـه ای از تاریـخ ایـران ارائه کند.
چـرا بـرای تاریـخ نـگاری زنـان دوره قاجـار را برگزیدید؟
دوره قاجـار پیـچ مهمـی در تاریـخ ایـران اسـت. زیـرا گـذار ایـران از سـنت بـه مدرنیتـه از ایـن دوره آغـاز مـی شـود. جامعـه ایـران دسـتخوش تغییـر و تحـوالت مهـم سیاسـی و اجتماعـی و فرهنگـی قابـل توجهـی شـد؛ طبقـه اجتماعـی جدیـدی بـه نـام “منورالفکـری” کـه تجددطلـب و تحـول خـواه بودنـد، بـه وجـود آمـد و جنبـش پرتوانـی چـون مشـروطه روی داد کـه سرمنشـاء دگرگونـی های عمیق و گسـترده ای در ایران شـد.
در این میـان، زنـان از رهگـذر ایـن تغییـرات بـی نصیـب نماندنـد و تغییـرات بزرگـی در زندگـی آنـان روی داد و بـا تدویـن اولیـن قانـون اساسـی ایـران زنان حقوق شـهروندی برابری با مـردان پیدا کردند- هرچنـد کـه در عمـل تا سـالها همچنان شـهروند درجـه ٢ باقـی ماندنـد-؛ حـق تحصیـل بـرای دختـران به رسـمیت شـناخته شـد؛ انمجـن ها و جمعیـت هـای متعـدد زنان شـکل گرفـت و زنان روزنامـه چـاپ کردنـد و بـه طـور کلی حضـور زنان در اماکـن عمومـی سـهل تـر و مقبول شـد.
بدین دالیـل دوره قاجـار نقطـه عطـف و بزنـگاه مهمـی در گـذرگاه تاریخـی زنـان بـه شـمار مـی ایـد. بـا توجـه بـه اینکـه آثـار محـدودی در ارتبـاط بـا زنـان حرمسـراهای شـاهان قاجارموجوداسـت،
ایـن اثـر چـه ویژ گـی هـای دارد کـه آن را متمایـز مـی کنـد؟
تاریـخ نـگاری هـای موجـود از زنـان قاجـار عمدتا نخبـه گراسـت. آنچنـان کـه رویکـرد غالـب در تاریـخ نـگاری مـا اینگونـه بـوده و کمتـر بـه تـوده هـا توجـه شـده اسـت. آنچـه ایـن پژوهـش را از آثـار پیشـین متمایـز مـی کنـد، مطالعه مسـتقیم و متمرکـز بـر روی زنـان و بـا رویکـرد تاریـخ نـگاری اجتماعـی اسـت، یعنـی نـگارش تاریـخ زنـان از پاییـن اسـت.
ایـن کتـاب بـه موقعیـت و کنـش عامه زنان در بسـتر سیاسـی و اجتماعی ان دوره مـی پـردازد و نـه فقط زنـان نخبه و حرمسـراهای شـاهان. ازهمیـن رو جنبه های مختلف زیسـت تـوده زنـان را بررسـی مـی کنـد و اطالعـات بکـر و دسـت اولـی از زندگـی روزمـره زنـان شـهری و روسـتایی بـه خواننـده می دهـد.
همچون نحوه مالکیـت زنـان در مـورد دارایـی شـان، وضعیـت حقوقـی خانوادگـی و اجتماعـی زنـان، شـروط ضمـن عقـد و دعواهـا و منازعـات خانوادگـی، گـزارش هـای پلیـس تهـران در رابطه با زنـان و … ویژگـی دیگـر ایـن کتـاب ان اسـت کـه عامدانـه از تفسـیر رویدادهـا پرهیـز مـی کنـد و تاکیـد دارد بـا کنـار هـم قـرار دادن قطعـات بیشـتری از جنبـه های مختلف زندگی زنان درکی بدیع و مسـتقل بـه مخاطـب بدهـد و اجـازه دهـد خواننـده خـود بـه تفکـر و قضـاوت بنشـیند.
چـرا عنـوان پـرده نشـین را بـرای زنـان دوره قاجـار انتخـاب کـرده ایـد؟آیـا اشـاره بـه خوانشـی تاریخـی از آنـان دارد؟
بلـه ایـن عنـوان برگرفتـه از شـرایط زندگـی زنـان در ان دوره اسـت. ا گـر بگوییـم مـردان زنـان خـود را در خانـه پنهـان مـی کردنـد، سـخنی بـه گزافـه و اغـراق نگفتـه ایـم. البتـه همیـن جـا خاطرنشـان کنـم کـه این حـال وروز زنان شـهری بـود و زنـان روسـتایی و ایالتـی اسـتقالل و آزادی عمـل بیشـتری بـرای حضـور در اماکـن عمومـی داشـتند.
زنـان شهرنشـین هویـت و وجودشـان منحصـر و محـدود بـه چهاردیـواری خانـه بـود. بیـرون از خانـه وجـود نداشـتند یـا نبایـد مـی داشـتند. بـه نحـوی که در نخسـتین سرشـماری نفـوس تهـران کـه در دوره امیرکبیـر انجـام شـد، اصلا زنـان خانـه شـمرده نشـدند. تـازه وقتـی سـالها بعـد بـه سـال ١٣٣٢ق در سرشـماری تهـران از نـام زنـان خانه پرسـیده شـد غوغایی به پـا گشـت و واعظیـن آن را “مناقـی بـا عـادات اهل زمـان” خواندنـد.
زیـرا جامعـه مـرد سـاالر ایرانـی نـه تنهـا حضـور زنـان را در بیـرون از منـزل برنمـی تابیـد، بلکـه حتـی نامشـان را هـم بـر زبـان نمـی آورد و مـردان ا گـر بـر حسـب ضـرورت نا گزیـر از یـاد همسرشـان می شـدند، او را مادر پسر ارشدشان خطـاب میکردنـد. مثلا مـی گفتنـد “والـده صـادق .”بدیـن ترتیـب زنـان خانـه نشـین و یـا به عبارتـی پـرده نشـین بودنـد.