آزادی و زندگی روزمره ما

|

۲۹ شهریور ۱۴۰۰

مفهوم و مسئله آزادی می توانم بگویم مهمترین مسئله زندگی ما انسان هاست. کمتر متفکری در جهان وجود دارد که تا به حال به تعریف آزادی نپرداخته باشد. در نگاه اول وقتی از آزادی سخن به میان می آید، آزادی سیاسی به ذهن می آید و معمولاً به صورت تحلیلی به آن  پرداخته نمی شود و اهمیتی به تعریف دقیق آن در جامعه ما داده نشده است. مقصود از تعریف دقیق آن آموزش آن هم می باشد. شما ا گر به خیابان بیایید و به صورت تصادفی از مردم بپرسید آزادی در روابط فردی و اجتماعی چه جایگاهی دارد؟ بدون شک با تعاریف متناقضی روبرو خواهید شد. امروزه به مسائل بنیادی مثل آزادی توجهی نمی شود. در حالی که برخی از آسیب های اجتماعی ماهمچون طلاق ، سوء استفاده جنسی و عاطفی و یا برخی  مزاحمت های خیابانی به دلیل پایین بودن سطح آ گاهی افراد نسبت به مسائل بنیادینی مثل آزادی در روابط فردی و اجتماعی است. باید توجه داشت که مرزهای آزادی توسط افراد آرام آرام شکسته شده و در نتیجه فرهنگ جامعه را دگرگون می کند که خود می تواند زمینه آسیب های بعدی در جامعه باشد. برای مثال برخی از طلاق ها را می بینیم که به دلیل ارتباط یکی از همسران با جنس مخالف است و بعد از این اتفاق، اعتماد از بین رفته بین همسران آنان را به طلاق سوق می دهد. البته برخی اوقات هم خبر از قتل به دلیل روابط پنهانی نیز شنیده می شود. این ها همه پدیدارهایی هستند که خود به مسائل بنیادین بر می گردد که هنوز تصمیم به حل آنان به صورت ریشه ای نگرفته ایم. مسئله ارتباط دو جنس مخالف که سال های پیش یک برچسب منفی به حساب می آمد امروزه دیگر نه تنها برچسب منفی نیست که در بین برخی دختران و پسران یک ارزش به حساب می آید.گرچه گاهی در آغاز تفریح و سرگرمی است، لیکن برخی از این روابط به جایی ختم می شود که یا باید در دادگاه ها و پلیس فتا به دنبال عواقبش رفت و یا باید از چند مشاور روانشناس در این خصوص شرح مسائل را بخواهیم که بگویند برخی دختران به لحاظ روانی سر از کجادر آورده اند.با بررسی برخی طلاق ها می بینیم که پای یک شخص سوم در میان بوده و تصمیم به طلاق آن هم در سال های اول زندگی ریشه در مسئله ای اساسی دارد و آن اینکه ما به راستی نه تعریف درستی از خوشبختی به نسل جدید داده ایم و نه تعریف درستی از اصطلاحاتی مثل آزادی، تعهد، وفاداری،سازگاری و از همه مهمتر انعطاف پذیری در زندگی.

به فرزندانمان بیاموزیم که در ارتباطات اجتماعی تا جایی آزاد هستند که حقوق دیگری را زیر پا نگذارند وهیچ چیز مهمتر از حق زندگی نیست. ما حق نداریم وارد رابطه با شخصی بشویم که متأهل است حتی ا گر به ما می گوید که از زندگی با همسرش راضی نیست. بسیاری از آسیب ها از نادیده گرفتن این مرزها سر بیرون می آورد.مرزهای زندگی خودتان را مشخص کنید و به مرزهای دیگران احترام بگذارید تا زندگیتان در اجتماع کمترین آسیب را ببیند