بهناز نمازیان؛ بازیگر تئاتر در گفت‌و‌گو با زن و اجتماع: آرزویم ساخت تئاتر شهر کرمان است…!

بهناز نمازیان؛ بازیگر تئاتر در گفت‌و‌گو با زن و اجتماع:

آرزویم ساخت تئاتر شهر کرمان است….

بهناز نمازیان نامی آشنا در تئاتر استان است. بازیگری که سال 1387 رسما با حضور در کارگاه آموزشی حوزه هنری به کارگردانی بابک دقیقی پا به عرصه تئاتر گذاشت. پس از آن به گروه نمایش شهرایران پیوست تا در اولین گام حرفه ای اش در نمایش”سایلنت” به کارگردانی جلیل امیری بازی کند. نمازیان با اینکه در سایلنت کار اولی بود اما آنقدر خوب درخشید که آقای کارگردان تصمیم گرفت او را در نمایش” اگر موریانه بخندند” همبازی “علی کهن” کند. بازیگر بانوی نمایش استان اما، پس از دو تجربه خوب اینبار در نمایشی نقش آفرینی کرد که رد پر پروانه هایش بر روی تمامی دیوارهای کرمان تا پایتخت ماند. او در نمایش “رد پروانه ای از آن سر دنیا” هم درخشید و عنوان نمایش برتر جشنواره تئاتر استانی و منطقه ای را هم تجربه کرد. اما این پایان کار او و سایر شهرایرانی ها نبود، حضور در سی و دومین جشنواره بین المللی فجر، افتخاری بود که بهناز و همکارانش برای شهر و استانشان به ارمغان آوردند. پس از حضور در جشنواره فجر و تجربه بالایی که نصیب او شده بود، باعث شد تا این بازیگر در تولید بعدی گروه شهرایران یعنی نمایش “روزگاری جنوب شرق” در اولین جشنوراه کمدی استان هم بدرخشد و یکی از برندگان جایزه آن جشنواره لقب بگیرد. نمازیان که به تازگی اجرای عموم نمایش روزگاری جنوب شرق را به پایان رسانده است این روزها منشی گری صحنه نمایش “خدای کشتار” را به کارگردانی علیرضا کوشک جلالی تجربه می کند. با او پیرامون مسایل مختلفی به گپ و گفت خودمانی نشستیم که در زیر می آید:

 

– به عنوان اولین سوال می خواهم بدانم تجربه حضور در جشنواره فجر و اجرای عموم نمایش “رد پر پروانه ای از آن سر دنیا” در تهران، چقدر در نمایش روزگاری جنوب شرق به شما کمک کرد؟

سوال خیلی خوبی پرسیدید، واقعیت این است که هر بازیگری آرزوی حضور در جشنواره بین المللی فجر را در سر دارد و من هم از این قائده مستثنی نبودم و هنوز هم نیستم! اما باید عرض کنم در آن مقطع که این فرصت نصیب من و سایر اعضای گروه نمایش شهرایران شد، سعی کردم از این موقعیت نهایت استفاده را ببرم و تجربه جدیدی را کسب کنم که فکر می کنم این اتفاق هم افتاد و حضور و اجرا در جشواره چیزهایی را به من آموخت که نه تنها در نمایش روزگاری جنوب شرق بلکه در آینده هم به کمکم خواهد آمد.

 

– پس یعنی کسب جایزه در جشنواره کمدی استان را به نوعی مدیون تجربه حضور در آن جشنواره هستید؟

ببینید، همانطور که می دانید جشنواره نمی تواند ملاک تمام معنایی برای سنجش فعالیت باشد. اما همانگونه که من در سوال قبلی اشاره کردم جشنواره فجر یکسری تجربیات را در اختیارمان قرار داد تا کل گروه بتوانند از آن در نمایش بعدی شان استفاده کنند. ضمن اینکه معتقدم کسب جایزه در جشنواره تئاتر کمدی استان متعلق به کل گروه نمایش شهر ایران است، همانطور که حتی آقای اصلانی هم گفتند آنقدر سطح کیفی نمایش بالا بود که ایشان مجبور شدند به همه بازیگران جایزه دهند. و زمانی که داوری چون فرهاد اصلانی چنین می گوید یعنی همه اعضای گروه دست به دست یکدیگر داده اند تا این موفقیت کسب شود. ناگفته نماند من به شخصه کسب نه تنها این جایزه را بلکه کسب هرگونه موفقیتم را مدیون کارگردانی چون جلیل امیری هستم، نه به خاطر چاپلوسی و تملق، بلکه به این دلیل که او به من فرصت داد، اعتماد کرد و از همه مهمتر آموزش داد. امیری برایم فقط یک کارگردان نبوده بلکه او یک معلم تئاتر است.

 

– اتفاقا بعد از اینکه در آن جشنواره رتبه بندی ها کنار رفت و به نوعی به همه جایزه دادند نقد شدیدی به جشنواره وارد شد، شما این نقد را می پذیرید؟

بله من هم قطعا این نقد را می پذیرم، و اصلا کسب جایزه در جشنواره مزه اش به رتبه بندی شدنش است. اما باید ببینیم چرا این اتفاق افتاد؟ آقای اصلانی و همکارانشان شاید بهترین کار ممکن را کردند تا حقی از کسی ضایع نشود. این را با صراحت عرض می کنم که همه بازیگران نمایش روزگاری جنوب شرق لایق دریافت جایزه بودند و هیات داوران ناگزیر راهی به جز این نداشت که همه بازیگران را شایسته تقدیر بداند، و شاید این یکی از ارزشمندترین خاطرات و جوایزی باشد که من کسب خواهم کرد چرا که ما دقیقا مانند یک تیم فوتبال، کار گروهی کردیم و همه با هم قهرمان شدیم و جواب زحماتمان را هم گرفتیم.

 

– بعد از جشنواره نوبت به اجرای عموم روزگاری رسید و انتقاداتی که از نمایش شد…

آخر مگر کار بدون نقد هم داریم؟ اصلا همیشه کارهای خوب نقد می شوند و من از این بابت خیلی خوشحالم…

 

– البته نقدها بیشتر به دیالوگ ها و غیره بود!

این هم یک نظر است، این نمایش در جشنواره کمدی پذیرفته شده بود و پس از آن در دو شهرستان به روی صحنه رفت و دوباره برای اجرا در کرمان هم هیات بازبینی تشخیص دادند که این اثر می تواند برای مردم اجرا شود. پس قطعا مشکلی نبوده که این تشخیص داده شده، ضمن اینکه متاسفانه برخی به جای نقد سعی بر تخریب دارند که آن یک بحث جداگانه ای است.

 

– مثلا چه کسانی؟

نمی دانم، شاید همان هایی که شما می گویید اینطور گفته اند. آخر بحث من این است که اگر جایی از متن و یا بازی ها مشکلی داشت قطعا هیات بازبینی تذکر می داد و یا اگر مشکل اساسی ای وجود داشت قطعا اجازه اجرا پیدا نمی کردیم اما متاسفانه افرادی هستند که حسادت را چاشنی نظرات شخصی شان می کنند و سعی بر تخریب دارند. ضمن اینکه من ندیده بهتان قول می دهم که نوشته هاشان را اگر یکبار کامل بخوانید به راحتی متوجه خواهید شد که اولا نقد نیستند و دوما هیچکدام بار فنی ای ندارند و این دقیقا در حالی است که یک منتقد با متنی که ارایه می دهد بایستی یکسری نکات فنی را به مجموعه گوشزد کند.

 

– بگذریم، فکر می کنید تئاتر استان با چه مشکلاتی رو به رو است؟

(با خنده) شما بپرسید با چه مشکلاتی که رو به رو نیست! اما جدای از شوخی و خیلی از مشکلات، من به شخصه کمبود پلاتوی اختصاصی تئاتر در شهر و استان را معضل بزرگی می دانم که همیشه گروه ها را دچار یک بحران جدی کرده است. حتی ما برای اجرای همین نمایش روزگاری مجبور شدیم در سالنی به روی صحنه برویم که با صراحت می گویم هیچ کدام از معیارهای یک سالن نمایش را نداشت. اصلا بگذارید یک چیز جالب برایتان بگویم من خودم دانشجوی ارشد رشته معماری هستم و آنقدر نبودِ یک سالن خوب در شهر برای اجراهایمان مرا تحت تاثیر قرار داده و فکرم را مشغول کرده است که من پایان نامه ام را طراحی تئاتر شهر کرمان انتخاب کرده ام و تنها آرزویم این است که روزی کرمان هم صاحب یک تئاتر شهر باشد.

– این روزها به عنوان منشی صحنه نمایش خدای کشتار به کارگردانی آقای علیرضا کوشک جلالی را تجربه می کنی، کار کردن با این کارگردان را چطور می بینی؟

کار کردن با آقای کوشک جلالی یک همکاری ساده نیست، یک افتخار است که من همیشه به آن افتخار خواهم کرد. من سعی می کنم در حد توان، هرآنچه می توانم از ایشان یاد بگیرم و تجربه اندوزی کنم.

از همین نویسنده
این مطلب را به اشتراک بگذارید
آخرین مطالب